تعاریف اهمالکاری
اهمالکاری (Procrastination) یعنی به تعویق انداختن انجام کارها تا آخرین دقایق اتمام فرصت، یا اتمام مهلت آنها. برخی از محققان اهمالکاری را به عنوان نوعی شکست در خودتنظیمی توصیف میکنند که با تأخیر غیرمنطقی در کارها علیرغم پیامدهای منفی بالقوه آن شناخته میشود. به گفته جوزف فراری استاد روانشناسی حدود 20 درصد از بزرگسالان ایالاتمتحده جزء اهمالکاران مزمن هستند. اهمالکاری به عنوان تعلل در اتمام وظایف، برای اولین بار توسط براون و هولزمن مورد استفاده قرار گرفت. شخصی که تمایل به تأخیر دارد، به صورت فوری کار را شروع نمیکند. وجود دلیل یا عدم وجود دلیل برای تأخیر مهم نیست. هرگونه تأخیر در انجام وظایف با نام اهمالکاری تعریف میشود. فردی که این رفتار را انجام میدهد به عنوان اهمالکار خوانده میشود. کنائوس نشان داد که اهمالکاری یک رفتار ناکارآمد و ناسازگار است که در نهایت منجر به بار آوردن نتایج منفی میشود. همچنین اهمالکاری به عنوان شکستی مکرر در انجام وظایفی که باید برای رسیدن به اهداف انجام میشد، در نظر گرفته شده است. در حقیقت، اهمالکاری به عنوان تأخیر عمدی در انجام تکالیف بهرغم آگاهی از پیامدهای منفی در نظر گرفته میشود. اهمالکاری ممکن است به عنوان راهی برای جلوگیری و یا فرار از وظایف نامطلوب تعریف شود. افراد اهمالکار معمولاً تأخیر در وظایف خود را با گفتن جملاتی مانند «این مأموریت خستهکننده است» و یا «من آن کار را بعداً انجام خواهم داد» توجیه میکنند. در واقع اهمالکاری مشکل گستردهای مرتبط با خودتنظیمی به عنوان تعویق در آغاز و تکمیل تکالیف مهم و لازم است. اهمالکاری به تأخیر در انجام دادن کاری گفته میشود که در حالت ایدهآل فرد در یک زمان معین شده قصد انجام آن را دارد. اهمالکاری به عنوان یک پدیده نگرانکننده، رفتار خود ناتوانی است که اتلاف وقت، عملکرد ضعیف و افزایش استرس را به همراه دارد. بر طبق نظر آلیس و کنائوس اهمالکاری تمایل به اجتناب از یک فعالیت، تأخیر در وعده داده شده و استفاده از بهانهتراشی برای توجیه تأخیر و اجتناب از سرزنش است. علاوه برای این، اهمالکاری به عنوان یک صفت جهتمند، شامل اجزای شناختی، رفتاری و هیجانی است.
میلیگرام و همکارانش در تعریف اهمالکاری مینویسند: اهمالکاری، ویژگی یا نقصی رفتاری است که به شکل عقب انداختن یک تکلیف و یا یک تصمیمگیری نمایان میشود. در یک کلمه میتوان گفت: جوهره این آسیب روانی «به علت تعویق انداختن، تعلل ورزیدن، سبک گرفتن و سهلانگاری در کار» است؛ بنابراین، اهمال هم در امور فردی و هم جمعی معنا و مفهوم پیدا میکند. در نهایت میتوان گفت: در همه این معانی نوعی «این دست به آن دست کردن» نهفته است. بامیستر و همکارانش اهمالکاری را یک راهبرد میدانند که افراد برای تنظیم هیجانهای منفی به کار میبرند و به کمک آن، دست کم به صورت گذرا از هیجانهای منفی دور میشوند و احساس بهتری را تجربه میکنند. با توجه به نظر برونو اهمالکاری هنر ادامه دیروز و اجتناب از امروز است. ساتون معتقد است که اهمالکاری، منجر به انجام یک عمل بیثمر میشود. فرد اهمالکار اغلب در مورد تواناییهای خود برای تکمیل یک کار در مهلت بسیار کم، خوشبین است و این باعث میشود که همیشه اطمینان به این داشته باشد که همه چیز تحت کنترل است؛ بنابراین نیازی به شروع کار در خود احساس نمیکند. اهمالکاری یک رفتار پیچیده روانشناختی است که هرکسی به میزانی میتواند تحت تأثیر آن قرار بگیرد و حتی برخی آن را یک مشکل جزئی میپندارند و برخی نیز آن را یک منبع استرس و اضطراب قابل توجه به شمار میآورند. در اهمالکاری، افراد ابداً به فکر مدیریت زمان نیستند (افراد اهمالکار دقیقاً میدانند که چه کاری باید انجام دهند، حتی اگر آنها نتوانند آن کار را انجام دهند). همچنین افراد اهمالکار ممکن است با احساس اعتمادبهنفس و عزتنفس پایین مبارزه کنند. آنها ممکن است بر سطح بالایی از عملکرد اصرار ورزند، حتی اگر احساس نابسنده بودن و یا ناتوان بودن از دستیابی به آن سطح را داشته باشند. ویژگیهای رفتاری افرادی که کارها را با تأخیر انجام میدهند، عبارت است از؛ 1)عدم توانایی در اولویتبندی زمانی، 2)عزتنفس پایین، 3)در انجام وظایف محوله دچار چالش شدن، 4)سرسخت و لجوج بودن به این معنا که دیگران نمیتوانند او را مجبور به کاری کنند، 5)دستکاری رفتار دیگران و فرض اینکه، بدون حضور آنها کارها انجام نمیپذیرند، 6)تأخیر در کار برای مقابله با فشار و 7)احساس قربانی بودن از بابت اینکه نمیدانند چرا نمیتوانند کاری را انجام دهند که دیگران قادر به انجام آن هستند. اهمالکاری عملی است که در نگاه اول، هدفش خوشایند کردن زندگی است؛ اما در بیشتر موارد، به جز استرس، بههمریختگی و شکستهای پیاپی، پیامد دیگری ندارد. روانشناسان در تعریفهای اهمالکاری گفتهاند: اهمالکاری یعنی فرد، کاری که تصمیم به اجرای آن دارد را به آینده موکول کند. هاول و واتسون معتقدند اهمالکاری، تأخیر غیرمنطقی و ارادی در برخی اعمال است؛ باوجوداینکه فرد میداند اثر منفی دارد و باید عواقب آن را متحمل شود. همچنین فراری و پسیل اهمالکاری را حالتی میدانند که در آن تأخیرهای مکرر در انجام تکلیف به نوعی زرنگی فرد تلقی شود.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.