تعریف مسئله
فرهنگ لغت آکسفورد یک مسئله را اینگونه تعریف میکند: «یک موضوع مشکوک یا دشوار که نیاز به راهحل دارد» و «چیزی که فهم یا انجام یا مقابله با آن دشوار است». مسئله عبارت است از چیزی که از توان سازمان برای رسیدن به هدف میکاهد؛ به دیگر سخن، مسئله بر وضعیتی دلالت دارد که سازمان را از کسب هدفهایش باز میدارد. در واقع مسئله آن چیزی است که مانع رسیدن ما به هدف شود، در مقابل فرصت که موجب زودتر رسیدن ما به هدف میشود. مورگان و همکارانش مسئله را تعارض بین یک موقعیت موجود و موقعیت دیگری که میخواهیم ایجاد کنیم، میدانند. وقتی که شخص با موقعیت یا تکلیفی روبرو میشود که نمیتواند از طریق کاربرد اطلاعات و مهارتهایی که در آن لحظه در اختیار دارد به آن موقعیت یا تکلیف پاسخ دهد، گفته میشود او با مسئلهای روبرو شده است؛ بنابراین میتوان اینگونه بیان نمود که مسئله، موقعیتی است که فرد در مواجهه با آن و به کمک اطلاعات موجود در آن لحظه، نتواند سریع و به طور مناسب پاسخ دهد.
ما دائماً در معرض فرصتهای زندگی، محل کار، مدرسه و خانه هستیم. با این حال بسیاری از فرصتها از دست میروند یا از آن استفاده کامل نمیشود. اغلب افراد نمیدانند که چگونه از یک فرصت استفاده کنند و در واقع موانعی ایجاد میکنند. این موانع میتوانند یک وضعیت بالقوه مثبت را به یک وضعیت منفی و یک مسئله، تبدیل کنند. آیا ما مسئله اصلی را نادیده گرفتهایم؟ این ماهیت انسان است که علاقهمند است بر روی مسائل کوچک و راهحلهای آسان توجه و تمرکز نماید چرا که کار بر روی مسائل بزرگ و اصلی که ممکن است علت برخی از مسائل کوچکتر باشد، سختتر است.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.