موانع و تسهیلکنندههای نگرشی خلاقیت
موانع نگرشی خلاقیت
نگرشهای منفی که مانع خلاقیت میشوند عبارتند از:
1- اوه نه، یک مسئله!
واکنش به یک مسئله، اغلب مسئلهای بزرگتر از خود مسئله است. بسیاری از افراد سریعاً از مسائل اجتناب مینمایند یا آنها را انکار میکنند، چرا که این افراد هرگز پاسخهای هیجانی، روانشناختی و عملی مناسب را نیاموختهاند. مسئله یک فرصت است. شادترین افراد از مسائل استقبال میکنند، حتی به دنبال آنها میگردند و آنها را به عنوان چالش و فرصتهایی برای بهبود امور در نظر میگیرند.
تعریف یک مسئله این است: (1) دیدن تفاوت بین آنچه دارید و آنچه میخواهید؛ (2) تشخیص یا باور به وجود چیزی بهتر از وضعیت فعلی؛ (3) فرصتی برای یک اقدام مثبت. جستجوی فعالانه مسائل باعث ایجاد اعتمادبهنفس، افزایش نشاط و احساس کنترل بهتر بر زندگی میشود.
2- نمیتوان انجام داد
این نگرش در واقع تسلیم شدن قبل از نبرد است. با فرض اینکه کاری را نمیتوان انجام داد یا مسئلهای حل نمیشود، یک فرد قدرت یا نیرویی غیرواقعی را به آن مسئله میبخشد و قبل از شروع تسلیم میشود. اگر این نگرش درست بود قطعاً انسان هرگز نمیتوانست پرواز کند و بیماریها هرگز تسخیر نمیگردیدند.
3- نمیتوانم آن را انجام دهم یا هیچ کاری نمیتوانم انجام دهم
برخی از افراد فکر میکنند یک مسئله حتماً بایستی توسط یک متخصص حل شود زیرا به اندازه کافی هوشمند و متخصص نیستند. برادران رایت چه کسانی بودند که توانستند هواپیما اختراع کنند؟ مهندسان هواپیمایی؟ نه، آنها مکانیک دوچرخه بودند. خودکار توسط یک تعمیرکار چاپگر که مهندس مکانیک بود، اختراع گردید. ماشین پنبهپاککن را یک وکیل اختراع کرد. خاموشکننده آتش توسط یک کاپیتان نظامی اختراع شد.
به طور خلاصه، یک ذهن خوب با نگرش مثبت و برخی مهارتهای حل مسئله تا حد زیادی در حل هر مسئلهای مؤثر هستند. به یاد داشته باشید که همیشه میتوانید کاری انجام دهید. حتی اگر نتوانید مسئله را کاملاً حل کنید، همیشه میتوانید کاری کنید که وضعیت بهتر شود.
4- ولی من خلاق نیستم
همه افراد تا حدودی خلاق هستند. بیشتر افراد توانایی خلاقیت بسیار بالایی دارند. فقط به کودکان خردسال هنگام بازی نگاه کنید، خلاقیت را خواهید دید. مسئله اینست که این خلاقیت توسط آموزشوپرورش سرکوب شده است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که اجازه دهید دوباره شکوفا شود. به زودی خواهید فهمید که به طرز شگفتانگیزی خلاق هستید.
5- مردم چه فکر خواهند کرد؟
فشار اجتماعی شدیدی برای انطباق و عادی بودن و خلاق نبودن وجود دارد. در ادامه چند نمونه ارائه گردیده است:
- فرد خلاق: من دوست دارم در آب پرتقال خود آب بریزم تا شیرین نباشد.
- شخص عادی: شما عجیب هستید، میدانید؟
- شخص عادی: چه کار میکنید؟
- شخص خلاق: ما در حال نقاشی صندوق پستی خود هستیم.
- شخص عادی: تو دیوانهای.
- شخص خلاق: چرا کمی سیر اضافه نمیکنیم؟
- شخص عادی: چون در دستور غذا سیر نوشته نشده است.
6-ممکن است شکست بخورم
توماس ادیسون، در جستجوی رشته کاملی برای لامپ رشتهای، هر آنچه را که فکرش را میکرد، از جمله سبیل و ریش یکی از دوستانش را امتحان کرد. در کل حدود 1800 چیز را امتحان کرد. پس از حدود 1000 تلاش، کسی از او پرسید که آیا از عدم موفقیتش ناامید شده است؟ وی پاسخ داد: من دانش زیادی کسب کردهام. اکنون 1000 چیز را میدانم که مؤثر نیست.
ترس از شکست یکی از مهمترین موانع ایجاد خلاقیت و حل مسئله است. درمان اینست که نگرش خود را در مورد شکست تغییر دهید. شکستهای موجود در این راه باید مورد انتظار و پذیرفته شده باشد. آنها به سادگی در حال یادگیری ابزاری هستند که به تمرکز مسیر موفقیت کمک میکنند. شکست خوردن نه تنها اشکالی ندارد، بلکه شکست نشانه اقدام و مبارزه و تلاش است و بسیار بهتر از عدم اقدام و منفعل بودن است.
تسهیلکنندههای نگرشی خلاقیت
1- کنجکاوی
افراد خلاق میخواهند همه چیز را بدانند. دانش دلیل نمیخواهد. وقتی از یک فرد خلاق بپرسید: «چرا میخواهید این مطلب را بدانید؟» احتمالاً پاسخ خواهد داد: «چون جواب آن را نمیدانم». دانش به طرق عجیب و غیرمنتظره میتواند لذتبخش و غالباً مفید باشد. علاوه بر دانستن، افراد خلاق میخواهند چراها را بدانند. میخواهند بدانند دلایل تصمیمات، مسائل، راهحلها، رویدادها، واقعیتها و موارد دیگر چیست؟ چرا این راه و نه روش دیگر؟ و چرا موارد دیگر را امتحان نکنید؟
نگرش پرسشبرانگیز شخص کنجکاو نسبت به زندگی، یک نگرش مثبت است و نه یک نگرش تخریبی که بیانگر بدبینی یا منفی گرایی است؛ بنابراین از همه پرسش کنید. یک پرسش یکسان را از افراد مختلف بپرسید تا بتوانید پاسخها را مقایسه کنید. در مورد حوزههایی از دانش که قبلاً هرگز درباره آنها کاوش نکردهاید، مطالعه نمایید، اعم از رنگآمیزی پارچه، پیشبینی آبوهوا، مواد افزودنی غذایی، کشتیسازی، بودجهبندی یا سمی بودن مواد شوینده لباسشویی.
2- چالش
افراد کنجکاو دوست دارند مفروضات پشت ایدهها، پیشنهادها، مسائل، باورها و بیانیهها را شناسایی و به چالش بکشند. البته بسیاری از مفروضات کاملاً ضروری و محکم به نظر میرسند، اما بسیاری دیگر ممکن است فرضیههای غیرضروری باشند و در شکستن این مفروضات اغلب ایدهای جدید، مسیری جدید و راهحل جدیدی ارائه میشود.
به عنوان مثال، وقتی ما به یک دانشکده فکر میکنیم، به طور سنتی به یک دانشگاه فیزیکی با کلاسها، کتابخانه و چند درخت فکر میکنیم؛ اما چرا اصلاً دانشکده باید یک مکان (با دانشجویان و اعضای هیئتعلمی) باشد؟ بر همین اساس دانشکده الکترونیکی اکنون وجود دارد، جایی که دانشجویان به صورت آنلاین به دانشکده میروند.
3- نارضایتی سازنده
نارضایتی سازنده([1]) یک نوع نارضایتی از نوع غر زدن و گلایه کردن نیست، بلکه توانایی دیدن نیاز به بهبود و ارائه پیشنهاد روشی برای ایجاد آن بهبود است. نارضایتی سازنده یک نارضایتی مثبت و مشتاقانه است و منعکسکننده این فکر است: «راهی برای بهتر کردن آن میدانم».
نارضایتی سازنده برای یک حل خلاق مسائل لازم است، زیرا اگر از همه چیز به روشی که دارید راضی باشید، نمیخواهید چیزی را تغییر دهید. فقط وقتی از چیزی ناراضی شدید، وقتی مسئلهای را مشاهده کردید، میخواهید مسئله را حل کنید و شرایط را بهبود ببخشید. هرچه مسائل بیشتری پیدا کنید، میتوانید راهحلهای بیشتری پیدا کنید و بنابراین میتوانید پیشرفت کنید. حتی مسائل قبلی که حل شدهاند اغلب میتوانند دوباره و به روشی بهتر حل شوند. ممکن است یک شخص با نگرش نارضایتی سازنده با خود فکر کند: «این ایده یک راهحل عالی است، اما تعجب میکنم که آیا راهحل دیگری وجود ندارد که بهتر کار کند (یا هزینه کمتری داشته باشد)». نشانه دیگر یک شخص با نگرش نارضایتی سازنده، لذت بردن از چالش است. افراد خلاق بسیار مشتاق هستند که محدودیتهای خود و محدودیتهای مسائل را بررسی کنند، تمایل به کار سخت دارند، با استقامت هستند و آسان تسلیم نمیشوند. گاهی اوقات نارضایتی آنها تقریباً مصنوعی است و واقعاً از وضعیت موجود در برخی حوزهها ناراضی نیستند اما میخواهند راه بهتری برای بهبود زندگی خود و دیگران پیدا کنند.
4- باور به اینکه میتوان بیشتر مسائل را حل کرد
یک متفکر خلاق به واسطه ایمان به هدف و تجربیاتش باور دارد که همیشه میتوان کاری کرد که تقریباً هر مسئلهای را حل نمود. به واسطه تعهد زمانی و انرژی میتوان مسائل را حل نمود و در صورت وجود این تعهد، حل مسائل کمی غیرممکن خواهد بود.
باور به حل مسائل به ویژه در اوایل حمله به یک مسئله بسیار مفید است، زیرا حل بسیاری از مسائل در ابتدا کاملاً غیرممکن به نظر میرسند. کسانی که با اعتمادبهنفس مسئله را قبول میکنند، افرادی هستند که احتمالاً مسئله را حل میکنند.
5- توانایی تعلیق قضاوت و انتقاد
بسیاری از ایدههای جدید به دلیل تازگی و ناشناخته بودن ممکن است عجیبوغریب، غیرمانوس و حتی زننده به نظر برسند. برای یک متفکر خلاق مهم است که هنگام دستیابی به ایدههای جدید بتواند قضاوت را به حالت تعلیق درآورد، نگرشی خوشبینانه نسبت به ایدهها داشته باشد و از محکوم کردن آنها با انواع معمول پاسخهای منفی نظیر «این ایده هرگز مؤثر نیست»؛ «این ایده خوب نیست»؛ «چه ایده احمقانهای»؛ «این ایده غیرممکن است» و … اجتناب نماید. برخی از ابزارهای روزمره ما که امروزه آنها را دوست داریم و از آنها استفاده میکنیم، در ابتدا با مخالفت روبرو شدند:
- ظروف آلومینیومی؟ هیچ کس چنین ظروفی را نمیخواهد؛
- تابههای تفلون؟ آنها هرگز فروش نخواهند رفت؛
- پاککن روی مداد؟ این محصول فقط بیاحتیاطی را تشویق میکند؛
- کامپیوتر؟ بازاری برایش وجود ندارد، پس چرا آنها را بسازید؟
6- دیدن خوبیها در بدیها
متفکران خلاق وقتی با راهحلهای ضعیف روبرو میشوند، آنها را کنار نمیگذارند. در عوض، آنها میپرسند: «چه چیزی در این ایده، مورد خوبی است؟» زیرا حتی در بدترین ایدهها نیز ممکن است چیز مفیدی وجود داشته باشد و هر چقدر که خوبی آن کم باشد، ممکن است بعداً به یک ایده بسیار خوب تبدیل شود.
7- مسائل منجر به بهبود میشوند
نگرش نارضایتی سازنده به دنبال مسائل و زمینههای احتمالی بهبود میباشد، اما بسیاری از اوقات مسائل بهخودیخود به وجود میآیند؛ اما چنین مسائل غیرمنتظره و شاید ناخواسته لزوماً بد نیستند، زیرا آنها اغلب زمینهساز ایجاد راهحلهایی هستند که در نهایت وضعیت را بهبود میبخشند.
به عنوان مثال، مارگارین ابتدا از چربی گوشت گاو، شیر، آب و… تهیه شد. خیلی خوشمزه و سالم نبود. سپس در حدود یک قرن بعد، مشکل کمبود چربی گوشت گاو ایجاد گردید. این پرسش مطرح گردید که اکنون از چه چیزی استفاده کنیم؟ سازندگان مارگارین به چربیهای گیاهی روی آوردند و از روغنهای سویا، ذرت و آفتابگردان استفاده نمودند که امروزه نیز مورد استفاده قرار میگیرند. مارگارین کنونی سالمتر و طعم بهتری دارد.
8- یک مشکل همچنین میتواند یک راهحل باشد
واقعیتی که یک شخص آن را به عنوان یک مسئله توصیف میکند، گاهی میتواند برای شخص دیگری راهحل باشد. در واقع متفکران خلاق میتوانند ایدههای خوب را در راهحلهای بد پیدا کنند. متفکران خلاق نیز به مشکلات نگاه میکنند و از خود میپرسند: «آیا چیز خوبی در این مسئله وجود دارد؟»
به عنوان مثال، پس از عرضه چسبهای سیانواکریلات([2]) (فوقالعاده چسبنده) بیان شد که اگر مراقب نباشید، ممکن است انگشتان خود را با آن بچسبانید. این مسئله (پیوند دائمی پوست) به زودی به عنوان یک راهحل دیده شد. جراحان در ویتنام شروع به استفاده از این چسب برای چسباندن زخمها به یکدیگر نمودند.
[1] Constructive Discontent
[2] Cyanoacrylate Adhesives
امکان ثبت نظر جدید بسته شده است.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.