تفکر استراتژیک

96 بازدید
دکتر جواد فقیهی پور

تفکر استراتژیک

دانش مدیریت در طلیعه قرن جدید بیش از هر چیز، برای تغییر و تحول مستمر، اهمیت قائل است. سازمانی که خود را با امواج تغییر همراه نسازد، محکوم به فناست. امروزه با وجود چالش‌های فراوان در فضای کسب‌وکار، اجرای فرایندهای مدیریت استراتژیک بیش از گذشته برای سازمان‌ها ضروری است و بدون انجام آن برای بسیاری از سازمان‌ها حتی ادامه بقا هم میسر نخواهد بود. از اینرو، استفاده از روش‌های مختلف تفکر استراتژیک([1]) در کانون توجه سازمان‌ها، شرکت‌های مشاوره مدیریتی و دانشگاه‌ها قرار گرفته است.

از دیدگاه مینتزبرگ([2]) تفکر استراتژیک یک فرایند سنتز ذهنی است که از طریق خلاقیت و شهود، نمای یکپارچه‌ای از کسب‌وکار را در ذهن ایجاد می‌کند و در حقیقت به توانایی مدیران برای دیدن آینده و شناخت پویایی محیط و حضور اثربخش سازمان برای کسب موفقیت مستمر در طی زمان دلالت دارد. تفکر استراتژیک، طبق مدل گلدمن([3]) از مؤلفه‌های تفکر سیستمی، تفکر مفهومی، فرصت‌طلبی هوشمندانه و آینده‌نگری تشکیل شده است.

[1] Strategic Thinking

[2] Mintzberg

[3] Goldman

دکتر جواد فقیهی‌پور

به عقیده بون، تفکر استراتژیک در سطح فردی دارای سه ویژگی زیر می‌باشد که در نگاره زیر ارائه شده است:

  • درک کاملی از سازمان و محیطش و در کنار آن، تشخیص پیوند و پیچیدگی خرده سیستم‌های سازمان (تفکر سیستمی([1])
  • خلاقیت برای ارائه ایده‌های جدید، یا به‌کارگیری مجدد ایده‌های قبلی با روشی متفاوت؛
  • چشم‌اندازی برای آینده سازمان.

[1] Systems Thinking

دکتر جواد فقیهی‌پور

همچنین مطابق با نگاره زیر، لیدکا در پژوهش خود پنج عنصر را برای تفکر استراتژیک بیان نموده که عبارتند از: تمرکز بر هدف، چشم‌انداز سیستمی، فرصت‌طلبی هوشمندانه، فرضیه محور بودن، تفکر در طول زمان.‌

دکتر جواد فقیهی‌پور

کریتنر (1989) مدیران با تفکر استراتژیک و مدیران با تفکر غیراستراتژیک را مورد مقایسه قرار دادند که نتایج بررسی آن‌ها در جدول زیر ارائه گردیده است.

موارد

مدیران با تفکر غیراستراتژیک

مدیران با تفکر استراتژیک

استراتژی سازمان

هیچ استراتژی رسمی تدوین

نمی‌شود

مقاصد و مأموریت‌های سازمان رسماً مدون و مکتوب می‌شود.

رقابت

تأکید بر دنباله‌روی معمول است و توجهی به رقابت در بلندمدت نمی‌شود.

پیشبرد و پیشتاز بودن و تأکید بر رقابت شدید موردنظر است.

ساختار سازمانی

بر ارتباطات عمودی، شرح شغل‌ها و سلسله‌مراتب رئیس و مرئوس تأکید می‌شود و ساختار غیرقابل انعطاف است.

برای پاسخگویی به تغییر و ارتباطات همه‌جانبه و قابلیت تطبیق با محیط، ساختار قابل‌انعطاف است

تحقیق و توسعه

تأکید بر به کار بردن ایده و اندیشه رقبا است و روی طرح‌های جدید سرمایه‌گذاری نمی‌شود.

توجه به توسعه محصولات و خدمات جدید و همچنین ابداعات و نوآوری در تولید و بازاریابی و مدیریت پرسنلی است.

سودآوری

به سودآوری کوتاه‌مدت توجه می‌شود.

افزایش سهم بازار، رشد و سود بالقوه در آینده موردنظر است.

مدیریت منابع انسانی

استخدام و آموزش برای کوتاه‌مدت موردنظر است و کارکنان به عنوان ابزار کار تلقی می‌شوند.

بهسازی نیروی انسانی برای بلندمدت مطرح است. انسان به عنوان منبع ارزشمند مورد تأکید است و به‌ندرت به اخراج کارکنان مبادرت می‌شود.

سبک مدیریت

مدیریت برنامه‌ریزی ندارد و روزمرگی حاکم است.

تفکر استراتژیک تشویق می‌شود و آثار تصمیمات در بلندمدت موردتوجه است.

مشکل‌گشایی

بر رفع نشانه‌ها و علائم مسائل توجه می‌شود.

دستیابی به راه‌حل اساسی موردتوجه است و مسائل به‌طور بنیادی حل‌وفصل می‌شود.

مطالعات‌ اخیر نشان می‌دهد فقدان تفکر استراتژیک به‌عنوان یک کمبود اصلی در عملکرد سازمان‌ها خودنمایی می‌کند و این نوع تفکر به‌طور فعال بر سودآوری به سازمان‌ها تصریح دارد. تفکر استراتژیک نگاهی جدید به سازمان و روابط مرسوم و حاکم بر آن را ارائه می‌دهد و اثرات محیط و تغییرات آن را جدی می‌گیرد و بجای روش سنتی و ماشینی و بوروکراتیک در اداره سازمان‌ها، از طریق کشف فرصت‌های پنهان و بی‌رقیب با کمک ساختارهای نوین و ابتکاری و تخصص‌محور اداره سازمان را به عهده می‌گیرد. سازمان‌هایی که با دیدگاه تفکر استراتژیک اداره می‌شوند، هم رضایت مشتری خارجی را مهم می‌دانند و هم رضایت کارکنان به‌عنوان مشتریان داخلی سازمان را در نظر می‌گیرند. این سازمان‌ها در برابر هر تغییر غیرمنتظره آمادگی لازم را دارند.

آیا این مطلب را می پسندید؟
https://www.faghihipour.ir/?p=13757
اشتراک گذاری:
واتساپتوییترفیسبوکپینترستلینکدین
دکتر جواد فقیهی پور
مطالب بیشتر
برچسب ها:

نظرات

0 نظر در مورد تفکر استراتژیک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.