دلایل اهمیت هوش فرهنگی برای سازمان‌ها

ایجاد هوش فرهنگی، نیاز به اقداماتی بیشتر از افزایش مهارت‌های فردی کارکنان دارد و تأثیرات مثبتی بر میزان سودآوری شرکت می‌گذارد.

• هوش فرهنگی به فهم عمیق سبک‌های کار در فرهنگ‌های دیگر کمک می‌کند. یک نیروی کار با هوش فرهنگی بالا می‌تواند تحمل، اعتماد و فهم بهتری را از جهان نشان دهد. تفاوت‌های فرهنگی^([1]) به جای ایجاد موانع، به نقاط قوت در حل مسئله تبدیل می‌شوند.
• شرکای محلی، مشتریان و بخش‌های برون‌سپاری شده، به جای داشتن مانعی برای موفقیت به دلیل تفاوت‌های فرهنگی، از طریق هوش فرهنگی به همکار و دوست تبدیل می‌شوند.
• فهم فرهنگی این حس را ایجاد می‌کند که یک روش برای همه افراد مفید نیست. به عنوان مثال، در غرب پرداخت مبتنی بر عملکرد ولی در آسیا پاداش مبتنی بر سن معمول است.
• هوش فرهنگی هنگام کار با بازارهای نوظهور از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا ممکن است سبک مدیریت و انتظارات متفاوت باشد. این بازارها، در نوع خود موفق هستند و لزوماً نحوه انجام کارها را بر اساس روش جاری دفتر مرکزی انجام نمی‌دهند.
• انگلیسی ممکن است زبان جهانی باشد، اما اهمیت بازارهای نوظهور به این معناست که هنگام استفاده از زبان متفاوت، نکات مهم در ترجمه از بین می‌رود. شایستگی فرهنگی^([2]) به افراد کمک می‌کند هنگام کار با یک زبان دیگر، لحن، زبان بدن و زمینه را فهم کنند.
• افرادی با هوش فرهنگی بالا، اعتماد به دست می‌آورند. با جذب شدن در یک فرهنگ محلی، غرق شدن در شیوه رفتارهای آن و نشان دادن حرکات اطرافیان، همدلی بیشتری نشان می‌دهید البته به شرط اصیل بودن. بعید است شما هرگز بتوانید دقیقاً مانند مردم محلی شوید و دقیقاً مانند آن‌ها تفکر کنید اما با ذهنی باز و پرسشگر می‌توان یادگیری و همکاری در سطح بین‌المللی را آموخت.
• در صنعتی که سرگرمی‌های شرکتی^([3]) نقش بزرگی ایفا می‌کند، فرهنگ محلی هرگز نباید دست کم گرفته شود. چه در حال برگزاری یک ضیافت در دبی باشید، چه مشتریان را به یک مسابقه راگبی در هنگ‌کنگ ببرید یا در ژاپن گلف بازی کنید، هوش فرهنگی به شما کمک می‌کند تا از گاف‌های اجتماعی^([4]) اجتناب کنید.
• رهبران حساس به فرهنگ، مدیران بهتری را پرورش می‌دهند. به عنوان مثال، آن‌ها می‌توانند پویایی یک گروه چند فرهنگی را در یک جلسه بهتر فهم کنند. آن‌ها در مذاکره با فرهنگ‌های دیگر و حل تعارض بین فرهنگ‌ها بهتر عمل می‌کنند.
• آموزش میان فرهنگی برای کارکنان سیار جهانی^([5]) و خانواده‌های آن‌ها ضروری است. این امر می‌تواند شوک فرهنگی^([6]) را کاهش دهد و فرد را اثربخش‌تر نماید و آماده کند تا با محل کار جدید خود ادغام شود.
• بازاریابی چند فرهنگی^([7]) یکی از عناصر مهم بازاریابی است. شناخت فردی از مشتریان یا ارباب‌رجوع و تأمین نیازهای آن‌ها بخشی از اطلاعات فرهنگی است، خواه ارتباط با مشتریانی که دگرباش^([8])، اسپانیایی، آسیایی، بالغ یا نسل هزاره دارند.
• آگاهی فرهنگی به افراد کمک می‌کند تا زمینه‌های ارتباطی خود که می‌تواند بهبود یابد را تشخیص دهند تا تعامل روزانه آن‌ها با همکاران بین‌المللی را اثربخش‌تر و لذت‌بخش‌تر کنند. به عنوان مثال؛ نحوه نوشتن ایمیل‌ها و یادداشت‌ها و اینکه چرا با برخی فرهنگ‌ها، طوفان فکری رو در رو را نسبت به یک گروه واتساپ بیشتر ترجیح می‌دهند.
• جذب استعدادهای برتر در یک بازار رقابتی ضروری است. شرکت‌هایی که از تنوع، همه‌پذیری^([9]) و حساسیت فرهنگی استقبال می‌کنند، به احتمال زیاد برای افراد بااستعداد بسیار جذاب‌تر از کسب‌وکارهایی هستند که انعطاف‌ناپذیر و قدیمی تلقی می‌شوند.
• امنیت مالی ایجاد می‌کند. پس از انتشار McKinsey & Company’s “Diversity Matters” Report، اکنون به طور گسترده‌ای شناخته شده است که تیم‌های متنوع قومی تقریباً 35 درصد بیشتر از تیم‌های غیر متنوع، عملکرد مالی بهتری دارند. پذیرش فرهنگ‌ها و دیدگاه‌های مختلف باعث ایجاد نوآوری، بهبود تصمیم‌گیری، افزایش بهره‌وری و نگهداشت کارکنان می‌شود و منجر به سودآوری بالاتر می‌گردد؛ بنابراین، سازمان‌های متنوع برای جذب و مدیریت استعدادهای متنوع باید دارای هوش فرهنگی بالایی باشند.
• وفاداری مشتری ایجاد می‌کند. نظرسنجی Survey by the British Council نشان می‌دهد که تیم‌های با استعدادیابی درون سازمانی^([10])، توانایی کار مؤثر در فرهنگ‌های مختلف را عامل اصلی در حفظ مشتری از طریق ایجاد روابط مؤثر می‌دانند. آن‌ها همچنین این امر را یک مزیت قابل توجه در جذب مشتریان جدید می‌دانند. برعکس، 25 درصد از مذاکرات ناموفق را می‌توان تا حدی ناشی از فقدان مهارت‌های بین فرهنگی دانست.
• وظایف تحرک جهانی موفق بایستی مدنظر قرار گیرد. علیرغم پیوند جهانی با سرعت در حال رشد، کارکنانی که وظایف بین‌المللی خود را آغاز می‌کنند، هنوز با شکست روبرو می‌شوند. اگرچه به نظر می‌رسد تعداد افرادی که زود به خانه بازمی‌گردند در حال کاهش است، تعداد وظایفی که قادر به تأمین بهره‌وری یا سطح عملکرد مورد انتظار نیستند، همچنان بالا است. در تحقیقاتی که در سال 2010 منتشر شد، نشان داده شد که آموزش بین فرهنگی میزان شکست را به زیر 10 درصد کاهش می‌دهد، این امر اهمیت آموزش و حمایت کافی را اثبات می‌کند. آموزش میان فرهنگی باید قبل از عزیمت به کار گرفته شود تا گیرنده بتواند انتظارات خود را از تفاوت‌های فرهنگی از همان ابتدا مدیریت کند.
• ضرورتی برای رهبران جهانی می‌باشد. هوش فرهنگی یک تحول واضح از مفاهیم ضریب هوشی و هوش هیجانی است؛ بنابراین، هنگام بررسی شرایط لازم برای رهبری جهانی اثربخش، کدامیک از امتیازات را باید در نظر گرفت؟ جواب هر سه است. جولیا میدلتون^([11]) مطلب تأمل‌برانگیزی را ارائه می‌دهد و آن اینکه سازمان‌ها اغلب رهبران را با توجه ضریب هوشی آن‌ها استخدام می‌کنند. سپس سال‌ها بعد، این رهبران به دلیل کمبود هوش هیجانی اخراج می‌شوند. وی ادعا می‌کند که هوش فرهنگی به زودی به مهم‌ترین مهارت رهبران برای موفقیت واقعی در رهبری سازمان‌های جهانی که از نیروی کار متنوع‌تری تشکیل شده‌اند، تبدیل خواهد شد.

[1] Cultural Differences

[2] Cultural Competence

[3] Corporate Entertaining

[4] Social Gaffes

[5] Globally Mobile Employees

[6] Culture Shock

[7] Multicultural Marketing

[8] LGBT: Lesbian – Gay – Bisexual – Transsexual

[9] همه‌پذیری (Inclusion): شیوه یا عمل ایجاد فرصت‌ها یا امکانات یکسان برای افرادی با معلولیت جسمی یا ذهنی یا اقلیت‌های اتنیکی (قومیتی)

[10] In-House Talent Teams

[11] Julia Middleton