تفکر خطی
سیب آقای آیزاک نیوتن([1]) ممکن است به او الهام بخشیده باشد تا قانون جهانی جاذبه را تدوین کند اما او نتوانست عوامل ژنتیکی، ارگانیک، شیمیایی و آبوهوایی که سبب سقوط سیب در آن لحظه دقیق شد را شناسایی و درک کند. برای نیوتن و مبتکران علمی آن زمان، تنها راه برای فهم یک پدیده پیچیده، کاهش آن به اساسیترین بخشهای آن بود، با این باور که وقتی ما هر قسمت را فهمیدیم، آن چیز را فهم خواهیم نمود. این تفکر خطی([2]) یا تفکر سنتی([3]) برای عصر روشنگری و ظهور دنیای مدرن ضروری بود. این شکل از تفکر برای بیش از 350 سال مفید بود و امروزه از جمله برای مدیران ارشد مختلف همچنان سازنده است ولی دیگر کافی نیست، زیرا فهم مسائل مهم است که چگونه تغییرات در یک سیستم بر فعالیتهای دیگران تأثیر میگذارد و ما با تعاملات و وابستگیهای متقابل که سیستمهای محیطی و انسانی را در روابط پیچیده پیوند میدهند، دستوپنجه نرم میکنیم.
[1] Sir Isaac Newton’s Apple
[2] Linear Thinking
[3] Traditional Thinking
در واقع تفکر خطی، دورهای از کشف و نوآوری را آغاز کرد که امروزه در حال تحول در زندگی ما است. ما هر روز از این رویکرد کاهنده، مکانیکی و علمی استفاده میکنیم. وقتی ما برنامهای ایجاد میکنیم به تفکر خطی میپردازیم. یک طرح سنتی، سلسله فعالیتهایی مرتب شده در طیف خاصی است و ما با انجام هر مرحله، قبل از حرکت به مرحله بعدی، این طرح را اجرا میکنیم. اگر شخصی بخواهد از مشهد به شیراز را رانندگی کند، با یک سری مراحل مانند مشهد به تهران، تهران تا اصفهان و غیره مسیری را طراحی میکند تا اینکه به شیراز برسد. همچنین، خطی بودن به طور علمی، ذاتی است که شامل یک سری مراحل مرتب شده است که فرایند روشمند تحقیق را مشخص میکند.
این شکل تفکر خطی، پایه و اساس کشف علمی بوده است. به گونهای که نیوتن را قادر ساخت تا ثابت کند که نور سفید، نور خالص نیست بلکه ترکیبی از رنگهای اساسی است؛ ژان برنارد لئون فوکو([1]) از یک توپ آهنی 62 پوندی معلق از گنبد پانتئون([2]) در پاریس برای نشان دادن چرخش زمین استفاده کرد و لوئیس پاستور([3]) برای توسعه درمان مؤثر برای بیماری هاری.
تفکر خطی منطق علم، کشف فناوری و تحولات اجتماعی است (به عنوان مثال انقلاب صنعتی و ظهور عصر اطلاعات). ما از تفکر خطی برای هدایت بهرهوری شخصی استفاده میکنیم. این امر سازماندهی، تعیین اولویتها و انجام کار را تسهیل میکند. ساده، مؤثر و آسان برای بازتولید و آموزش است و ما را به بسیاری از رویکردهای مختلف و جامع هدایت میکند. به استعاره خط لوله([4]) استعدادهای متنوع فکر کنید. این یک مدل خطی است. به چرخههای سالانه به زبان خودمان گوش دهید: جلسات شروع، برنامههای پروژه محور با مسیرهای بحرانی، خطوط پروژه، قلههای اوج، دورههای آموزشی و غیره. البته اینها رویکردهای اثبات شدهای میباشند که در صورت اجرای خوب به نتایج با تأثیر زیاد منجر میشوند. فقط به این فکر کنید که چگونه این تفکر خطی تقریباً در همه کارهایی که انجام میدهیم حضور دارد.
[1] Jean-Bernard-Léon Foucault
[2] Panthéon
[3] Louis Pasteur
[4] Pipeline
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.