تفکر سیستمی

152 بازدید
دکتر جواد فقیهی پور

تفکر سیستمی

تفکر سیستمی بخشی از حوزه پویایی‌شناسی سیستم است که در سال ۱۹۵۶ توسط جی فارستر([1])، استاد دانشگاه ام.آی.تی([2]) بنیان نهاده شد. فارس‌تر پی برد که برای آزمودن ایده‌های جدید سیستم‌های اجتماعی، به روشی بهتر و مشابه با روش آزمودن ایده‌های مهندسی نیاز است. تفکر سیستمی این امکان را فراهم می‌کند تا شناخت دقیقی از سیستم‌های اجتماعی و بهبود آن‌ها به دست آوریم.

تفکر سیستمی چارچوبی مفهومی برای حل مسائل به صورت سیستمی و نگاه جزئی و کلی به مسائل است. حل مسئله در این راستا شامل یافتن الگو و طرحی به منظور ارتقای فهم و پاسخگویی نسبت به مسائل است. نتایج و خروجی‌های تفکر سیستمی به طور شدیدی وابسته به این است که سیستم چگونه تعریف شده است، چرا که تفکر سیستمی، رابطه میان قسمت‌های متنوع سیستم را مورد آزمایش قرار می‌دهد. مرزهای سیستم، مشخص می‌کند که چه قسمت‌هایی درون سیستم و چه قسمت‌هایی محیط سیستم را تشکیل داده و تمییز می‌کند. محیط سیستم، حل مسائل را به دلیل تأثیر بر سیستم مورد بررسی قرار می‌دهد، اما باید در نظر داشت که محیط جزئی از سیستم نیست. سیستم کلیتی است که حداقل دو ویژگی داشته باشد. به صورتی که اولاً، هریک از اجزا بتواند بر روی عملکرد یا خصوصیات کل سیستم اثر بگذارد و ثانیاً هیچ‌کدام از آن‌ها نتواند اثر مستقلی بر روی کل سیستم داشته باشد. در تفکر استراتژیک، تفکر سیستمی تغییر در نگاه به سازمان است. تفکر سیستمی راه و روشی برای کل‌نگری است. جوهره اصلی تفکر سیستمی، تغییر در نگرش است. به‌بیان‌دیگر تفکر سیستمی، چارچوب مفهومی برای ایجاد الگوهای روشن‌تر ارائه نموده و تعیین می‌کند که چگونه آن‌ها به گونه اثربخش تغییر می‌کنند. تفکر استراتژیک بر مبنای نگرش سیستمی شکل می‌گیرد. یک متفکر استراتژیک همیشه باید مدل کاملی از عوامل ایجاد ارزش را در ذهن خود داشته و تعامل این زنجیره از عوامل را به درستی  درک کند.

[1] Jay Forrester

[2] MIT

جوهره اصلی تفکر سیستمی، تغییر در نگرش است.

تفکر سیستمی یعنی دیدن موضوعات در قالب یک سیستم. به طور خلاصه سیستم به مجموعه‌ای از جزءهایی گفته می‌شود که با تعامل یکدیگر، یک کل را به وجود می‌آورند و کل بدون هر جزء ناقص است. هر سیستم شامل ورودی، خروجی، پردازش و بازخورد می‌باشد.

تفکر سیستمی، یک رویکرد منحصربه‌فرد برای حل مسئله است که در آن به مسائل مشخص به‌عنوان بخشی از سیستم‌های کلی نگریسته می‌شود؛ به عبارت دیگر، تفکر سیستمی چارچوب مفهومی برای حل مسائل می‌باشد که از طریق تمرکز بر مشکلات در حین اجرا اتفاق خواهد افتاد. حل مسائل در این روش از طریق یافتن الگویی جهت افزایش درک سازمانی و توجه به مسئله حاصل می‌شود. نتایج به دست آمده از تفکر سیستمی به نحوه ایجاد سیستم بستگی دارد، زیرا تفکر سیستمی از روابط موجود بین قسمت‌های مختلف سیستم ایجاد می‌شود. تفکر سیستمی شامل ویژگی‌های متعددی است که از آن جمله می‌توان به وابستگی متقابل بین اجزای سیستم، کل‌نگری، جستجوی هدف، تبدیل داده‌ها به ستاده‌ها، آنتروپی منفی، بازخور، همپایانی، چندپایانی و هم‌افزایی اشاره کرد. پژوهشگران اعتقاد دارند یک متفکر استراتژیک باید الگویی از سیستم خلق ارزش را از ابتدا تا انتها در ذهن داشته باشد.

تفکر سیستمی به عنوان توانایی مشاهده ارتباطات و روابط متقابل از طریق نظم‌ها، کارکردها، سازمان‌ها، افراد، روندها و فرهنگ‌ها به روش‌هایی که منجر به تجزیه‌وتحلیل روشن و ارائه راه‌حل‌های نوآورانه و پایدار می‌شود، تعریف می‌شود. تفکر سیستمی، فرآیند شناخت مبتنی بر تحلیل (تجزیه) و ترکیب در جهت دستیابی به درک کامل و جامع یک موضوع در محیط پیرامون فرد است. این نوع تفکر درصدد فهم کل (سیستم) و اجزای آن، روابط بین اجزاء و کل و روابط بین کل با محیط آن (فرا سیستم) است.

دکتر جواد فقیهی‌پور

به‌زعم پژوهشگران، روشی غیر از تحلیل برای درک رفتار و ویژگی‌های سیستم ضروری است. ترکیب نقص تحلیل صرف را جبران نموده و برای تفکر سیستمی، یک موضوع کلیدی است. در واقع، تحلیل و ترکیب، مکمل هم هستند. بر همین اساس گفته شده است که تفکر سیستمی برآیندی از تفکر تحلیلی و تفکر ترکیبی می‌باشد. شایان‌ذکر است که در تفکر سیستمی توصیه می‌شود که ترکیب قبل از تحلیل انجام گیرد.

تفکر سیستمی = تفکر ترکیبی + تفکر تحلیلی

1- تفکر تحلیلی: همه ما رویکرد تجزیه یا آنالیز را می‌شناسیم و معمولاً به عنوان نخستین گزینه به سراغ آن می‌رویم. تجزیه به معنای خُرد کردن یک سیستم به اجزای آن است. در واقع تفکر تحلیلی([1]) جنبه‌های تجزیه‌ای و تحلیلی (آنالیز) مسئله است و اجزاء مسئله تأکید دارد.

2- تفکر ترکیبی: طبق تفکر سیستمی، ویژگی‌های مهم یک سیستم از تعامل بین اجزاء آن به وجود می‌آید نه از فعالیت جداگانه آن‌ها؛ بنابراین وقتی سیستم را تجزیه می‌کنیم، ویژگی‌های مهم خود را از دست می‌دهد؛ بنابراین سیستم، یک کل است که با تحلیل قابل‌درک نیست. در واقع تفکر ترکیبی([2]) بر جنبه‌های ترکیبی (سنتز)‌ مسئله است و کلیت مسئله تأکید دارد.

[1] Analysis Thinking

[2] Synthesis Thinking

تفکر تحلیلی

تفکر ترکیبی

در تفکر تحلیلی، چیزی که می‌خواهیم بررسی کنیم به عنوان یک کل تجزیه می‌شود.

در تفکر ترکیبی چیزی که می‌خواهیم بررسی کنیم به عنوان یک جزء از کلی که آن را در برگرفته، بررسی می‌گردد.

تحلیل روی ساختار موضوع متمرکز می‌شود و تعیین می‌کند سیستم‌ها چگونه کار می‌کنند.

ترکیب بر کارکرد متمرکز می‌شود.

تحلیل، دانش ایجاد می‌کند.

ترکیب، فهم و درک را افزایش می‌دهد.

تحلیل به درون پدیده‌ها توجه می‌کند.

ترکیب از بیرون به پدیده‌ها نگاه می‌کند.

دکتر جواد فقیهی‌پور
آیا این مطلب را می پسندید؟
https://www.faghihipour.ir/?p=13767
اشتراک گذاری:
واتساپتوییترفیسبوکپینترستلینکدین
دکتر جواد فقیهی پور
مطالب بیشتر
برچسب ها:

نظرات

0 نظر در مورد تفکر سیستمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.