یک سرپرست بایستی بین دو کارمندی که درگیر تعارض شدهاند، تشکیل جلسه دهد. چرا که ممکن است یک کارمند درگیر تعارض به دنبال شخصی باشد که با همکاری وی، راههای همزیستی و مدارا کردن([2]) بیشتر را پیدا کند.
یک میانجی با پرسش از طرفین تعارض در خصوص اینکه چگونه احساس و تفکر دیگری را توصیف میکنند و یا اینکه چگونه موقعیت طرف مقابل را میبینند، میتواند همدلی را ترویج دهد. همچنین همدلی یک مهارت مهم برای میانجیگرها میباشد چرا که باید بتواند دیدگاه هر یک از افراد را فهم کند، بدون آنکه لزوماً با هر یک از آنها موافق باشد[i].
مدیران دپارتمانهای رقیب بایستی یک جلسه مشترک توفان فکری با تیمهای خود تشکیل دهند تا راهحلهایی را برای حل تعارض ایجاد کنند. از تکنیکهای تسهیل گروه نیز میتوان برای جلوگیری از ایجاد تعارض در هنگام تصمیمگیری گروهی استفاده کرد.
یک سرپرست ممکن است نقشهای دو کارمند مستعد تعارض را بازتعریف کند تا به سادگی نقاط اصطکاک را از بین ببرد. خلاقیت همچنین میتواند به معنای یافتن راهحلهای جدید برد / برد باشد.
یک سرپرست بایستی رفتارهای آغازگر تعارض که توسط یک شکایتکننده ارائه شده است را مستند کند. به این ترتیب، سرپرست به ایجاد پاسخگویی کمک میکند، زیرا دیگر کارمند نمیتواند وانمود کند که مسئلهای اتفاق رخ نداده است[i].
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.