آنچه در این صفحه میخوانید:
- اهمیت برگزاری دوره آموزشی تفکر سیستمی
- سرفصل دوره آموزشی تفکر سیستمی
- منابع محتوایی دوره آموزشی تفکر سیستمی
- نمونه اسلایدهای پاورپوینت دوره آموزشی تفکر سیستمی
- مدت زمان دوره آموزشی تفکر سیستمی
- نمونه گواهینامه پایان دوره آموزشی تفکر سیستمی
- دورههای آموزشی برگزار شده با محوریت تفکر سیستمی
- نیازسنجی آموزشی دوره تفکر سیستمی
- رزومه استاد دوره؛ دکتر جواد فقیهیپور
- مقالات مرتبط با تفکر سیستمی
اهمیت برگزاری دوره آموزشی تفکر سیستمی
سیستم
تعاریف زیاد و متنوعی برای سیستم ارائه شده است که در زیر به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
- سیستم، مجموعهای از اجزا است که در یک رابطه منظم با یکدیگر فعالیت میکنند.
- سیستم، مجموعهای از اجزای مرتبط است که در راستای دستیابی به مأموریت خاصی، نوع و نحوه ارتباط بین آنها به وجود آمده باشد.
- سیستم، مجموعهای است از متغیرها که به وسیله یک ناظر انتخاب شدهاند. این متغیرها ممکن است اجزای یک ماشین پیچیده، یک ارگانیسم و یا یک موسسه اجتماعی باشند.
- سیستم، بخشی از جهان واقعی است که ما انتخاب و آن را در ذهن خود به منظور در نظر گرفتن و بحث و بررسی تغییرات مختلفی که تحت شرایط متفاوت ممکن است در آن رخ دهد، از بقیه جهان جدا میکنیم.
- سیستم، مجموعهای از دو یا چند عنصر است که سه شرط زیر را داشته باشد:
- هر عنصر سیستم بر رفتار و یا ویژگیهای کل سیستم، مؤثر است. به عنوان مثال رفتار هر عضو از بدن انسان مانند قلب یا مغز میتواند عملکرد بدن انسان را به عنوان یک کل تحت تأثیر قرار دهد.
- بین عنصر سیستم از نظر رفتاری و نوع تأثیر بر کل سیستم، وابستگی متقابل وجود دارد.
- یعنی نحوه رفتار هر عنصر و نیز نحوه تأثیر هر عنصر بر کل سیستم، بستگی به چگونگی رفتار حداقل یک عنصر دیگر از سیستم دارد. به عنوان مثال در بدن انسان، نحوه رفتار چشم بستگی به نحوه رفتار مغز دارد. هر زیرمجموعهای از عناصر تشکیل شود، بر رفتار کل سیستم مؤثر است و این تأثیر بستگی به حداقل یک زیرمجموعه دیگر از سیستم دارد؛ به عبارت دیگر اجزای یک سیستم چنان به هم مرتبط هستند که هیچ زیرگروه مستقلی از آنها نمیتوان تشکیل داد.
مشخصه مهم یک سیستم، تعامل و ارتباط است
و ویژگیهای اصلی سیستم از تعامل اجزا به دست میآید و نه از رفتار مستقل اجزا.
با استفاده از تعاریف فوق نتیجه میگیریم که هر سیستم، یک کل است و نمیتوان آن را به اجزای مستقل تقسیم نمود؛ زیرا ویژگیهای سیستم، در هیچ یک از اجزا بهطور مستقل وجود ندارد و اگر اجزا سیستم را از هم جدا کنیم، خاصیت خود را از دست میدهند. به عنوان مثال چشم به عنوان جزئی از بدن انسان، اگر از بدن جدا باشد، نخواهد دید. وقتی سیستم به اجزا مستقلی تقسیم شود، تعامل بین اجزا از بین میرود و سیستم خاصیت و تواناییهای خود را از دست میدهد. اگر اجزا یک موجودیت با یکدیگر تعامل نداشته باشند، تشکیل یک مجموعه میدهند نه یک سیستم. به عنوان مثال اگر قطعات یک خودرو را به صورت منفک کنار هم قرار دهیم، تشکیل خودرو نخواهند داد.
تفکر سیستمی
تفکر سیستمی بخشی از حوزه پویاییشناسی سیستم است که در سال ۱۹۵۶ توسط جی فارستر([1])، استاد دانشگاه ام.آی.تی([2]) بنیان نهاده شد. فارستر پی برد که برای آزمودن ایدههای جدید سیستمهای اجتماعی، به روشی بهتر و مشابه با روش آزمودن ایدههای مهندسی نیاز است. تفکر سیستمی این امکان را فراهم میکند تا شناخت دقیقی از سیستمهای اجتماعی و بهبود آنها به دست آوریم.
تفکر سیستمی چارچوبی مفهومی برای حل مسائل به صورت سیستمی و نگاه جزئی و کلی به مسائل است. حل مسئله در این راستا شامل یافتن الگو و طرحی به منظور ارتقای فهم و پاسخگویی نسبت به مسائل است. نتایج و خروجیهای تفکر سیستمی به طور شدیدی وابسته به این است که سیستم چگونه تعریف شده است، چرا که تفکر سیستمی، رابطه میان قسمتهای متنوع سیستم را مورد آزمایش قرار میدهد. مرزهای سیستم، مشخص میکند که چه قسمتهایی درون سیستم و چه قسمتهایی محیط سیستم را تشکیل داده و تمییز میکند. محیط سیستم، حل مسائل را به دلیل تأثیر بر سیستم مورد بررسی قرار میدهد، اما باید در نظر داشت که محیط جزئی از سیستم نیست. سیستم کلیتی است که حداقل دو ویژگی داشته باشد. به صورتی که اولاً، هریک از اجزا بتواند بر روی عملکرد یا خصوصیات کل سیستم اثر بگذارد و ثانیاً هیچکدام از آنها نتواند اثر مستقلی بر روی کل سیستم داشته باشد. در تفکر استراتژیک، تفکر سیستمی تغییر در نگاه به سازمان است. تفکر سیستمی راه و روشی برای کلنگری است. جوهره اصلی تفکر سیستمی، تغییر در نگرش است. بهبیاندیگر تفکر سیستمی، چارچوب مفهومی برای ایجاد الگوهای روشنتر ارائه نموده و تعیین میکند که چگونه آنها به گونه اثربخش تغییر میکنند. تفکر استراتژیک بر مبنای نگرش سیستمی شکل میگیرد. یک متفکر استراتژیک همیشه باید مدل کاملی از عوامل ایجاد ارزش را در ذهن خود داشته و تعامل این زنجیره از عوامل را به درستی درک کند.
[1] Jay Forrester
[2] MIT
جوهره اصلی تفکر سیستمی، تغییر در نگرش است.
تفکر سیستمی یعنی دیدن موضوعات در قالب یک سیستم. به طور خلاصه سیستم به مجموعهای از جزءهایی گفته میشود که با تعامل یکدیگر، یک کل را به وجود میآورند و کل بدون هر جزء ناقص است. هر سیستم شامل ورودی، خروجی، پردازش و بازخورد میباشد.
تفکر سیستمی، یک رویکرد منحصربهفرد برای حل مسئله است که در آن به مسائل مشخص بهعنوان بخشی از سیستمهای کلی نگریسته میشود؛ به عبارت دیگر، تفکر سیستمی چارچوب مفهومی برای حل مسائل میباشد که از طریق تمرکز بر مشکلات در حین اجرا اتفاق خواهد افتاد. حل مسائل در این روش از طریق یافتن الگویی جهت افزایش درک سازمانی و توجه به مسئله حاصل میشود. نتایج به دست آمده از تفکر سیستمی به نحوه ایجاد سیستم بستگی دارد، زیرا تفکر سیستمی از روابط موجود بین قسمتهای مختلف سیستم ایجاد میشود. تفکر سیستمی شامل ویژگیهای متعددی است که از آن جمله میتوان به وابستگی متقابل بین اجزای سیستم، کلنگری، جستجوی هدف، تبدیل دادهها به ستادهها، آنتروپی منفی، بازخور، همپایانی، چندپایانی و همافزایی اشاره کرد. پژوهشگران اعتقاد دارند یک متفکر استراتژیک باید الگویی از سیستم خلق ارزش را از ابتدا تا انتها در ذهن داشته باشد.
تفکر سیستمی به عنوان توانایی مشاهده ارتباطات و روابط متقابل از طریق نظمها، کارکردها، سازمانها، افراد، روندها و فرهنگها به روشهایی که منجر به تجزیهوتحلیل روشن و ارائه راهحلهای نوآورانه و پایدار میشود، تعریف میشود. تفکر سیستمی، فرآیند شناخت مبتنی بر تحلیل (تجزیه) و ترکیب در جهت دستیابی به درک کامل و جامع یک موضوع در محیط پیرامون فرد است. این نوع تفکر درصدد فهم کل (سیستم) و اجزای آن، روابط بین اجزاء و کل و روابط بین کل با محیط آن (فرا سیستم) است.
بهزعم پژوهشگران، روشی غیر از تحلیل برای درک رفتار و ویژگیهای سیستم ضروری است. ترکیب نقص تحلیل صرف را جبران نموده و برای تفکر سیستمی، یک موضوع کلیدی است. در واقع، تحلیل و ترکیب، مکمل هم هستند. بر همین اساس گفته شده است که تفکر سیستمی برآیندی از تفکر تحلیلی و تفکر ترکیبی میباشد. شایانذکر است که در تفکر سیستمی توصیه میشود که ترکیب قبل از تحلیل انجام گیرد.
تغییر از تفکر خطی به تفکر سیستمی
برای حل چالشهای امروزه، رهبران باید بر دیدگاههای اشتباهی که مخمصه ایجاد کردهاند، غلبه کنند. در بنیادیترین سطح، نیاز داریم از تفکر خطی به سمت تفکر سیستمی حرکت کنیم. به این معنی که تمرکز بر رفع عیب سریع اجزاء خراب شده واضح و در دسترس را کنار گذاشته و رفتار و تفکر خود را با قوانین طبیعی پایداری همراستا کنیم. با وجود سالها بحث در مورد تفکر سیستمی، چند شرکت یا دولت محدود به معنای واقعی آن را به کار بردهاند. این مشکل تا حدودی به خاطر عدم وجود چارچوبی ساده برای بهکارگیری نگرش سیستمی است. در این بخش، یک چارچوب شامل پنج تعهد درونی ارائه میگردد که میتواند به رهبران برای تغییر تفکر خطی به تفکر سیستمی کمک کند.
1- دیدن سلسلهمراتب سیستمها
یکی از ویژگیهای سیستمهای پیچیده سلسلهمراتبی بودن آنهاست. بدین معنی که یک سیستم خود متشکل از سیستمهای کوچکتری است که هر یک هدف خود را دارند. این اهداف معمولاً در راستای هدف سیستم سطح بالاترند. مثلاً بدن انسان متشکل از زیرسیستمهایی نظیر دستگاه گوارش و سیستم ایمنی است. هدف این سیستمهای همگی در جهت حفظ بقای انسان میباشد.
به همین خاطر باید همیشه در تلاش برای دیدن سیستمهایی باشیم که بخشی از آنهاییم. اقتصاد در بسیاری بخشها سقوط کرده است، چرا که بخش مالی، سالها در تلاش بوده که منافع شخصی خود به حداکثر برساند؛ آن هم بدون در نظر گرفتن عواقبش برای کل نظام اقتصادی بزرگتری که خود در درون آن قرار گرفته است. دمای زمین رو به افزایش است به این دلیل که انسان منافع اقتصادیاش را در اولویت قرار میدهد و با سوزاندن زغال سنگ، نفت و گاز اثرات مخربی بر سیستم جهانی آبوهوا بر جای میگذارد.
دلیل وجود تمام انواع زندگی در این سیاره حضور همه ما در شبکه پیچیدهای از سیستمهای زیستمحیطی و اجتماعی به هم وابسته است. مدیران باید چشمبندهای خود را بردارند و این قانون طبیعی وابستگی متقابل را به رسمیت بشناسند. اولین تعهد موردنیاز برای تغییر جهت به تفکر سیستمی «دیدن سیستمهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی است که بخشی از آنها هستیم».
سیستمها به راحتی قابل کمّیسازی نیستند؛ اما میتوانیم نقشه آنها را ترسیم کنیم. کشیدن نقشه سیستمها به رهبران کمک خواهد کرد که بفهمند وجودشان به این گره خورده که بخشی از سیستمهای پیچیده به هم وابسته باشند.
2- در داخل مرزهای سیستم به دنبال عامل مشکل بگردیم
باید برای همه عواقب اقدامات خود بر سیستمهایی که گفتیم، پاسخگو باشیم. در این جهان بیش از حد شلوغ، گرم و بسیار به هم متصل امروز، تقریباً هر عمل ما بر سیستمهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی این سیاره تأثیر میگذارد؛ در حال حاضر و یا در آینده. با این حال، مدیران کسبوکارها و رهبران دولتها مانند یک گاو نر در یک فروشگاه چینی، بدون در نظر گرفتن عواقب سیاستهایشان در این سیستم، به دنبال منافع شخصی خود هستند. قانون طبیعی علت و معلول در همه جا فراگیر است. شکست در درک این موضوع همیشه نتایج وخیمی به بار میآورد. مدیران باید همه عواقب احتمالی فعالیتهای شرکت خود را بر روی سیستمهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی که بخشی از آنها هستند، در نظر بگیرند؛ مانند سیستمها، کمّیسازی روابط علت و معلولی دشوار است؛ اما میتوان آن را به کمک ابزارهایی مانند نمودار استخوان ماهی ترسیم کرد.
3- رعایت اصول اولیه اخلاقی
برخی اصول در جهان در ارتباط با برابری و عدالت، عمومیت دارند. پس از اینکه آگاهی رهبران درباره تأثیرات فعالیتهایشان خود بر سیستمی جزئی از آن هستند توسعه یافت، باید مجموعهای روشن از اصول اخلاقی را برای کنترل پاسخهایشان به فعلوانفعالات محیط داشته باشند.
منظور از اخلاقیات، تصمیمگیری آنها درباره این است که در برخورد با افراد درون و بیرون سیستم، چه چیزی عادلانه و چه چیزی ناعادلانه است؛ و همچنین وظایف و مسئولیتهایشان در قبال دیگران. رایجترین تصور اخلاقی جهان تحت این عنوان است «هیچ آسیبی نرسان».
قانون طبیعی عدالت اخلاقی میگوید: هر عملی که آزار یا مرگ غیرقابلتوجیه برای انسان ایجاد کند، از نظر اخلاقی اشتباه است. استفاده ما از سوختهای فسیلی اما در حال حاضر باعث درد و رنج و مرگ انسانهای بسیاری است. از طرفی باعث گرمتر شدن زمین نیز میشود. این یک نمونه از رفتار اشتباه از نظر اخلاقی است. تعهد به آسیب نرساندن مدیران را به کنترل صفات خودخواهانه و فرصتطلبانه درونی خود متمرکز میکند. بررسی راههای بسیاری که یک سازمان میتواند برای آسیب نرساندن طی کند، خود یک تمرین سیستمی قدرتمند است.
4- پذیرش حقوق ذینفعان
بایستی تعهدی که از جانب ذینفعان به گردن ما است را پذیرفته و مسئولیت بقای سازمان را قبول کنیم. مقیاس اقتصاد امروز و تأثیرات زیستمحیطی مرتبط با آن بدین معنی است که فعالیتهای انسانی و نه فرآیندهای طبیعی، در حال حاضر تعیینکننده سرنوشت این سیاره هستند.
اکنون باید قانون طبیعی امانتداری را قبول کنیم، هر فرد و سازمان در زمین امانتدار ادامه هر نوع حیاتی برای ذینفعان همعصر خود و آیندگان است. قانون طلایی این تعهد را بیان میکند: «با دیگران آنگونه که دوست دارید با شما رفتار کنند، رفتار کنید». ما باید با سیستمهای اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی که زندگی ما در داخل آن قرار گرفته به درستی رفتار کنیم، چون زندگی ما به آنها وابسته است. وقتی که رهبران بخش دولتی و خصوصی به وضوح و عمومی اصول اخلاقی را که راهنمای فعالیت سازمانشان است، آشکار و نهان بیان و تقویت میکنند، تغییرات سازندهای رخ خواهد داد.
5- زمان شکستن باورهای نادرست است
بسیاری از مدیران تصور میکنند که تمرکز بر منافع شخصی خود (به حداکثر رساندن رفاه شخصیشان، خانواده خود، پیش از هر چیز دیگری) طبیعی و خوب است؛ اما با این دیدگاه دچار یک سردرگمی-خودمحور با آزادی فردی میشوند. هیچ کار اجرایی به کنترل شدن با این باورهای مضر و از رده خارج شده نیاز ندارد. هر کسی میتواند در هر زمانی سیستمی بیندیشد. قانون طبیعی اراده آزاد ارائهدهنده توانمندسازی دانش است. هر سازمان دولتی و خصوصی میتواند هر زمانی تعهدات پنجگانه را انتخاب نماید.
تغییر به پایداری یک نفر و یک سازمان در یک زمان اتفاق میافتد. این به این معنی است که نقطه شروع برای پرداختن به بحرانهای زیادی برای هر یک از ما است. در حالی که رهبران دیگر شروع به تفکر سیستمی میکنند، سرایت اجتماعی رخ خواهد داد و اراده سیاسی و فرهنگی موردنیاز برای تنظیم جامعه در یک مسیر پایدار پدیدار خواهد شد.
متفکران سیستمی
به طور کلی شش مفهوم اصلی برای متفکران سیستمی میتوان در نظر گرفت.
1- ارتباط متقابل: تفکر سیستمی نیاز به تغییر در ذهنیت دارد، از حالت خطی فاصله گرفته و دایرهای میشود به طوری که انگیزه این اصل، اساسی را ایجاد میکند که همه چیز برای ادامه به چیز دیگری (یا ترکیبی از چیزها) نیاز دارند؛ به عبارت دیگر، همه چیز بههمپیوسته است.
2- سنتز: سنتز، ترکیبی از دو یا چند چیز برای ایجاد چیزی جدید است. هدف تفکر سیستمی بررسی و فهم کل و بخشهایی از سیستم به طور همزمان، همراه با روابط متقابلی است که پویایی کل را تشکیل میدهد.
3- ضرورت: ضرورت، پیامد طبیعی چیزهایی است که در کنار هم قرار میگیرند یا محصول بزرگتر قسمتهای مختلف سیستم در تعامل با یکدیگر است.
4- حلقههای بازخورد: از آنجا که همه چیز در یک سیستم بههمپیوسته است، بین عناصر مربوطه، حلقههای بازخورد ثابت و جریان وجود دارد. یادگیری در مورد نوع و پویایی آنها میتواند به ما در مشاهده، فهم و مداخله در آن حلقههای بازخورد کمک کند.
5- علیت: فهم حلقههای بازخورد در مورد درک علیت یا چگونگی نتیجه یک چیز در یک سیستم پویا و مداوم در حال تحول است.
6- نقشهبرداری سیستمی: نقشهبرداری سیستمی ابزاری مهم است که به متفکران سیستمی اجازه میدهد عناصر «چیزها» را در یک سیستم شناسایی و نقشهبرداری کنند تا نحوه ارتباط آنها، ارتباط و عملکرد در یک سیستم پیچیده را فهم کنند. این میتواند بینش بینظیری برای اطلاعرسانی در مورد تصمیمگیری و تغییراتی ایجاد کند که به طرز چشمگیری سیستم را به بهترین وجه تغییر دهد.
اهمیت تفکر سیستمی
چرا تفکر سیستمی باارزش است؟ بدین دلیل که میتواند به شما در طراحی راهحلهای هوشمندانه و پایدار برای حل مشکلات کمک کند. به بیان ساده، تفکر سیستمی به شما تصویری دقیقتر، از واقعیت ارائه میدهد به طوری که شما میتوانید با نیروهای طبیعی (داخلی) یک سیستم به نتیجه موردنظر دست یابید. همچنین شما را به طرز تفکری سوق میدهد که در حل مشکلات و راهحلها با نگاهی جامع و بلندمدت بنگرید. برای مثال، چگونه ممکن است راهحل خاص شما برای یک مشکل در بلندمدت جوابگو باشد و چه پیامدهای ناخواستهای ممکن است داشته باشد؟
بهزعم صاحبنظران، مدیران در سازمانهای مختلف باید دارای تفکر سیستمی باشند تا بر ساختارها و فرایندهای پیچیده و یکپارچهای که محیط کاری و شرکتها را شکل میدهند، تأثیر بگذارند. تفکر سیستمی ما را قادر میسازد تا اقدامات خود را با قوانین پایداری، فهم و هماهنگ نماییم. مطابق با نگاره زیر، تفکر سیستمی را میتوان به عنوان یکی مهارتهای ضروری در قرن حاضر در نظر گرفت.
رفرنس مطالب:
سرفصل دوره آموزشی تفکر سیستمی
- نگرش؛
- ذهنیت؛
- باور؛
- فکر؛
- تفکر؛
- طرز تفکر؛
- سبک تفکر؛
- سیستم.
بخش دوم: تعاریف تفکر سیستمی
- تفکر استراتژیک؛
- تفکر سیستمی؛
- تفکر انتقادی؛
- تفکر خلاق؛
- تفکر جانبی؛
- تفکر طراحی.
بخش سوم: ماهیت تفکر سیستمی
- مفهوم تفکر سیستمي؛
- اهمیت تفکر سیستمی؛
- جوهره تفکر سیستمی؛
- ماهیت تفکر سیستمی.
بخش چهارم: مفاهیم تفکر سیستمی
- عناصر تفکر سیستمی؛
- فرآیند تفکر سیستمی؛
- جنبههای تفکر سیستمی؛
- مزایای تفکر سیستمی؛
- چالشهای تفکر سیستمی؛
- مؤلفههای صلاحیت تفکر سیستمی؛
- سطوح فهم در تفکر سیستمی.
بخش پنجم: مباحث تفکر سیستمی
- اهداف ضمنی در تفکر سیستمی؛
- نگرش کوتاه مدت؛ آفت تفکر سیستمی؛
- چند ریشهای بودن مسائل در تفکر سیستمی؛
- تفکیک رابطه علت و معلولی از همبستگی در تفکر سیستمی؛
- رفتار خلاف شهود در تفکر سیستمی؛
- عدم سرزنش شرایط محیطی در تفکر سیستمی؛
- تفکر سیستمی بازخوردی؛
- نقاط اهرمی و اثر پروانهای در تفکر سیستمی؛
- پارادوکس ایکاروس در تفکر سیستمی؛
- اصل تضاد تفكر سيستمي؛
- عارضه خستگی تصمیم در تفکر سیستمی.
بخش ششم: پایههای تفکر سیستمی
- چارچوبهایی برای تفکر سیستمی؛
- تفکر سیستمی؛ مهمترین فرمان سنگه؛
- قوانین تفکر سیستمی سنگه؛
- پایههای تفکر سیستمی؛
- آموزش مهارت های تفکر سیستمی.
بخش هفتم: ابزارهای تفکر سیستمی
- بیانیه 18 کلمهای؛
- مدل مفهومی؛
- دیاگرام گرافیکی عملکرد؛
- حلقههای علت و معلولی (حلقههای علیت)؛
- ابزارهای تحت وب تفکر سیستمی.
بخش هشتم: آرکتایپهای سیستمی
- آرکتایپ؛
- آرکتایپهای سیستمی؛
- انواع آرکتایپهای سیستمی: آرکتایپ انتقال بار؛ آرکتایپ موفقیت سهم موفقهاست؛ آرکتایپ گلولههای برفی و محدودیتهای رشد؛ آرکتایپ تعدیل اهداف؛ آرکتایپ اعتیاد؛ آرکتایپ چشم و همچشمی (ازدیاد پیدرپی)؛ آرکتایپ اصلاحات ناموفق؛ آرکتایپ محدودیتهای موفقیت؛ آرکتایپ رشد و عدم سرمایهگذاری؛ آرکتایپ حلقههای تعادلی با تأخیر؛ آرکتایپ تراژدی مشترکات.
بخش نهم: تفکر سیستمی در عمل
- تفکر سیستمی؛ ابزار رشد شخصی؛
- تفکر سیستمی؛ ابزار اصلاح باورهای غيرمنطقي مدیران؛
- گامهای سیستمی اندیشیدن در سازمان؛
- نکات مهم در پیادهسازی تفکر سیستمی؛
- گامهای پیادهسازی تفکر سیستمی؛
- دلایل کمتوجهی مدیران به تفکر سیستمی؛
- موانع پیادهسازی تفکر سیستمی؛
- اصول کار تیمی مبتنی بر تفکر سیستمی؛
- تفکر سیستمی از دیدگاه راسل ایکاف.
بخش دهم: بازیها و تمرینات تفکر سیستمی
- فعالیتهای تفکر سیستمی: مجموعه و سیستم؛ طراحی و اجرای یک بازی.
- بازیها و تمرینات تفکر سیستمی در سطح خانوادگی: غرق شدن در حین تفکر سیستمی؛ استفاده از نمودار کوه یخ برای مشکل شام خوردن؛ شجرهنامه کد هیجانی؛ محیط را با فرزندتان، سبز نگه دارید؛ وقت شام در کنار خانواده؛ با حلقههای تفکر سیستمی خارش را متوقف کنید.
- بازیها و تمرینات تفکر سیستمی در سطح سازمانی: بازی مدیریت تغییر بدون از دست دادن تیلهها؛ بازی جوجه را رد کنید؛ هر گفته یا عمل، عاقبت به صاحبش برمیگردد؛ بازی تخته مدیریت پروژه Flip’em؛ شطرنج انسانی؛ ساختمان پل جزیره؛ شبیهسازی: مدیریت ناب AX؛ کانالیزه کردن ذهن؛ دست به سینه؛ دایرههایی در هوا؛ کشتی با انگشت شست؛ آونگ شورول؛ شعبدهبازی تابخورده؛ تیزر خلال دندان؛ پنج قطعه آسان (شین شافل)؛ ماز گروهی؛ بازی الاکلنگی؛ بدون شک؛ شبکه زندگی؛ توپ ماه؛ بریدن کاغذ؛ رهایی باور؛ لولههای تعادلی؛ تجدید تماس؛ مربع کردن دایرهها؛ «1-2-3 حرکت»؛ بیسکویت سگ و الاکلنگ؛ چارچوبها؛ داستانهای کارت پستال؛ تا کردن کاغذ؛ مونولوگ/ دیالوگ؛ حلقههای زنده؛ برداشت؛ مثلثها؛ بهمن؛ فضایی برای زندگی؛ شعبده بازی گروهی.
یادآور میشود سرفصلهای پیشنهادی فوق برای 24 ساعت آموزشی (یعنی 3 روز 8 ساعته) تدوین گردیده است و در صورتی که تعداد ساعات آموزشی کاهش یابد، مطالب مهمتر و به صورت فشرده تدریس میگردد.
منابع محتوایی دوره آموزشی تفکر سیستمی
محتوای ارائه شده در دوره تفکر سیستمی بر اساس کتابهای زیر که توسط دکتر جواد فقیهیپور تألیف شده، ساختاربندی گردیده است:
مدت زمان دوره آموزشی تفکر سیستمی
مدت زمان پیشنهادی برای اثربخشی بیشتر این دوره آموزشی بین 1 روز (8 ساعت) تا 3 روز (24 ساعت) میباشد. هر چند با توجه به محدودیتهای سازمانی چه از لحاظ زمان و چه از لحاظ منابع مالی، میتوان این دوره آموزشی را در تعداد ساعات کمتر و به صورت فشردهتری نیز برگزار نمود.
نمونه گواهینامه پایان دوره آموزشی تفکر سیستمی
در پایان دوره آموزشی در صورت تمایل گواهینامه پایان دوره به فراگیران اهدا میگردد که نمونهای از آن را در تصویر زیر مشاهده مینمایید.
دورههای آموزشی برگزار شده با محوریت تفکر سیستمی
نیازسنجی آموزشی دوره
در راستای اثربخشی بیشتر این دوره آموزشی و جهت هماهنگی بیشتر در خصوص کمیت و کیفیت محتوای دوره آموزشی با توجه به تعداد و سطح فراگیران و همچنین اهداف آموزشی شرکت یا سازمان خود، میتوانید قبل از برگزاری دوره طی یک جلسه تلفنی یا آنلاین با مدرس دوره (دکتر جواد فقیهیپور) تماس داشته باشید تا نیازسنجی دقیقی صورت گرفته و بدین ترتیب اثربخشی آموزشی در سطح بسیار بالاتری تحقق یابد.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.