تعریف مهارت حل مسئله
بیشتر آنچه در زندگی روزمره انجام میشود به نوعی دربردارنده سطوحی از حل مسئله است. اقتصاد دنیای در حال تغییر، شرایط اجتماعی و مسئولیتهای کاری، وجود مهارت حل مسئله را برای هر شخص ضروری میسازد. حل مسئله تشخیص و کاربرد دانشها و مهارتهایی است که منجر به پاسخ درست یادگیرنده و یا رسیدن به هدف موردنظر میشود. عنصر اصلی حل مسئله، کاربست دانش و مهارتهای قبلاً آموخته شده در موقعیتهای تازه است. پولیا معتقد است که حل مسئله چیزی جز کشف کردن نیست و معتقد است که از اوایل کودکی و دبستان باید روش حل مسئله را به کودکان یاد داد. او مراحلی را برای حل مسئله مطرح میکند و برای هر کدام مهارتهایی را برشمرده است که شامل فهمیدن یا درک مسئله، طرح نقشه، اجرای نقشه و ارزیابی نتایج است.
حل مسئله یک مهارت اساسی برای زندگی در عصر حاضر است، نوعی تفکر معطوف به هدف بوده و فرایند ذهنی و تفکر منطقی و منظمی است که به فرد کمک میکند تا هنگام رویارویی با مشکلات، راهحلهای متعددی را جستجو و سپس بهترین راهحل را انتخاب کند. حل مسئله شامل سه مؤلفه اعتماد به خود در حل مسئله، شیوه اجتناب- نزدیکی به مسئله و کنترل شخصی است که به ترتیب، بیانگر اعتقاد فرد به توانایی در حل مسائل، تمایل وی برای رد شدن از کنار مشکلات و یا مقابله مستقیم با آنها و استفاده از راهکارهای متنوع و متفاوت در کنترل رفتار و هدفداری در فرایند حل مسئله میباشد.
حل مسئله بر یک فرآیند رفتاری شناختی دلالت دارد که پاسخهای بالقوه مؤثر را برای یک موقعیت مشکلزا فراهم میآورد و احتمال مؤثرترین پاسخ را از میان پاسخهای متعدد افزایش میدهد. حل مسئله از ارزشمندترین اهداف تربیتی و آموزشی به حساب میآید زیرا تنها از راه ایجاد این توانایی است که میتوان افراد را برای مقابله با شرایط متغیر زندگی و بحرانها آماده کرد. پس حل مسئله نوعی از مقابله متمرکز بر مشکل است که موجب خطمشیهای هدفمندانه و ویژهای میشود، همچنین طی آن افراد مسئله را تعریف کرده، راهحلهای مختلف را ارائه میدهند، تصمیمگیری میکنند و یک راهحل را انجام میدهند. آموزش حل مسئله، روش درمانی است که بدان طریق فرد میآموزد از مجموعه مهارتهای شناختی مؤثر خود برای کنار آمدن با موقعیتهای بین فردی مشکلآفرین استفاده کند.
حل مسئله بخشی از تفکر است. حل مسئله که پیچیدهترین بخش هر عملیات فکری تصور میشود، به عنوان یک روند مهم شناختی تعریف میگردد که محتاج تلفیق و مهار یک سری مهارتهای بنیادین و معمولی است. حل مسئله وقتی مطرح میشود که یک موجود زنده یا یک سامانه هوش مصنوعی نداند که برای رفتن از یک موقعیت به موقعیت دیگر باید چه مسیری را بپیماید. این نیز خود بخشی از روند یک مسئله بزرگتر است که یافتن مسئله و شکلدهی مسئله بخشی از آن میباشد. مهارت حل مسئله، به عنوان یک مهارت نرم (یک قدرت شخصی، برخلاف یک مهارت سخت که از طریق آموزش آموخته میشود) و همچنین به عنوان یک استعداد برای حل مسئله خلاقانه و مؤثر در نظر گرفته میشود که کارفرمایان به عنوان یکی از باارزشترین ویژگیهایی متقاضیان شغلی، به دنبال آن هستند. به عنوان مثال، ممکن است یک معلم نیاز داشته باشد که عملکرد دانشآموزان خود را در آزمون مهارت نوشتن بهبود بخشد. ممکن است یک مدیر فروشگاه در تلاش باشد تا سرقت کالاها را کاهش دهد. یک متخصص کامپیوتر ممکن است به دنبال راهی برای سرعت بخشیدن به یک برنامه کند باشد. افرادی که فاقد مهارت حل مسئله و تصمیمگیری هستند، معمولاً:
- وجود مشکل را دلیل بر ضعف، بیکفایتی، بیلیاقتی، بیاستعدادی، نادانی و… خود میدانند.
- به هنگام مواجه با مشکلات و مواقعی که باید تصمیمی را بگیرند، مرتب خود را سرزنش و ملامت میکنند.
- معتقدند که یک دنیای خوب، دنیای بدون مشکل است.
- روش معمول این افراد، اجتناب یا فرار است.
- معمولاً بدون اندیشیدن کافی؛ باعجله و تکانشی عمل میکنند.
- در مقابل مشکلات و موقعیتهای تصمیمبرانگیز، احساس درماندگی و ناامیدی میکنند.
- قادر به پیشبینی پیامد راهحلها و نتیجه تصمیمگیریهای خود نیستند.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.