خطاهای رایج در حل مسئله

268 بازدید
دکتر جواد فقیهی پور

خطاهای رایج در حل مسئله

به‌زعم صاحب‌نظران، افراد در هنگام حل مسئله ممکن است دچار خطاهایی به شرح زیر گردند که قطعاً آگاهی نسبت به این خطاها می‌تواند به افراد در اجتناب از آن‌ها کمک نماید:

1- احساسی و هیجانی وارد موضوع می‌شوند: در ظاهر، مسئله یعنی مشکل، ناکامی، ناتوانی، شکست، توقف و مواردی از این دست که بر احساسات تأثیر مخرب داشته و باعث به وجود آمدن خشم، نفرت، یاس و… می‌شود. به خصوص آنجایی که مسائل ما مربوط به ارتباط با دیگران است، این موضوع شدیدتر می‌شود. احساسات بسیار قوی هستند و کسی که در میدان یک احساس قوی بیافتد، بعید است بتواند آن را کنترل کرده و تفکرش را از تأثیر آن مصون بدارد. همان‌طور که احساسات، لحظه‌ای است و ناگهان به وجود می‌آید، به همین صورت راه‌حل‌هایی که در حالت احساسات به ذهن می‌رسد، دارای نتایج مقطعی و عاری از آینده‌نگری است. در صورتی که نتایج این تصمیم‌ها مقطعی نیست و چه بسا در تمام مدت عمر بر زندگی فرد تأثیر بگذارد.

2- بر مبنای شرطی‌شدگی عمل می‌کنند: شرطی‌شدگی یعنی رفتار کلیشه‌ای که فاقد تفکر و هوشیاری است. کسانی که ذهنشان قالب گرفته و در یک شخصیت تثبیت یافته‌اند گرفتار این عارضه می‌شوند. گاهی نیز موفقیت‌های گذشته بر این رفتار تأثیر دارد؛ یعنی فردی که در استفاده از یک روش موفق بوده است، می‌خواهد که همه مسائلش را بر اساس این روش حل کند. مثلاً کسی که با رشوه توانسته از یک مانع اداری بگذرد، در برخورد با هر مانع اداری، سعی می‌کند این راه را به کار گیرد.

3- به جای یافتن راه‌حل، از دیگران تقلید کورکورانه می‌کنند: پیدا کردن راه‌حل مستلزم تلاش و جستجو و همین‌طور تفکر و تحلیل است. این موضوع نیاز به تمرکز و گذاشتن وقت دارد. در صورتی که تقلید کورکورانه بسیار ساده و سریع است. از اینرو آن‌ها همان کاری را می‌خواهند انجام دهند که دیگران انجام داده‌اند. البته بین تقلید و الگوبرداری خیلی فاصله است. الگوبرداری یعنی مشاهده و تفکر در عملکرد دیگران و یادگیری از آنان و به‌کارگیری نتیجه این یادگیری برای مسائل خود با توجه به شرایط. الگوبرداری می‌تواند خیلی کارگشا باشد اما تقلید نتایج زیان‌بار به همراه دارد. یافتن راه‌حل از طریق مطالعه کتاب نیز شکلی از الگوبرداری است از اینرو وقتی باید سراغ مطالعه رفت که حداکثر تفکر درباره مسئله انجام شده و ذهن با یک مانع روبرو شده و امکان پیش روی نیست.

4- به اولین چیزی که به ذهنشان خطور می‌کند عمل می‌کنند: هر راه‌حلی دارای مزایا و معایبی است و معمولاً بهترین جواب به ناگهان به ذهن نمی‌رسد. از اینرو باید راه‌حل‌های گوناگون را یافته و هماهنگ‌ترین آن‌ها (که معمولاً ترکیبی از راه‌حل‌هاست) را انتخاب نمود. گزینه‌یابی مستلزم توانایی در دیدن مسئله از زوایای گوناگون است.

5- وقتی موضوع و ابعاد آن برایشان روشن نیست، مردد می‌شوند و نظر دیگران را معیار خود قرار می‌دهند. این افراد دائم نظراتشان را تغییر می‌دهند: حل مسئله و تصمیم‌گیری همواره داری بعدی تاریک یا ناشناخته است. هرچقدر هم که در مورد یک مسئله بررسی به عمل آید، باز هم امکان بررسی همه جنبه‌ها نیست، به خصوص جنبه‌هایی که به آینده مرتبط است. از اینرو تا جایی می‌توان بایستی بررسی کرد و بعد از آن باید دست به عمل زد و نتیجه را در عمل فهمید و بر اساس این بازخوردها دست به اصلاح زد. کسانی که گرفتار ایده‌آل‌گرایی (وسواس) هستند، توانایی و تحمل حرکت در ناشناخته را ندارند، از اینرو متوقف می‌شوند. نباید مدت طولانی را در تردید به سر برد و در آن تثبیت یافت. شاید بتوان زندگی را با رانندگی در یک سطح لغزنده، تشبیه کرد. در سطح لغزنده اگر متوقف شوید، دوباره راه افتادن سخت می‌شود و لاستیک‌ها به دور خود می‌چرخد (بکسباد) بدون آنکه اتومبیل پیشروی کنند. مولوی نیز شعر جالبی دارد که «نیم عمرت در پریشانی رود نیم دیگر در پشیمانی شود» یعنی یا مردد هستیم که چه کنیم یا اینکه نسبت به عملکرد گذشته خود، اینکه چه جاهایی که تصمیم نگرفتیم و فرصتی را از دست دادیم یا اینکه تصمیم اشتباهی گرفتیم و زمان و انرژی خود را از دست دادیم در حسرت و ندامت به سر می‌بریم.

6- بر اساس آسان‌ترین و سریع‌ترین راهی که آنان را به جواب می‌رساند حل مسئله می‌کنند: تنبلی یکی از ویژگی‌های بارز انسان است. انسان‌ها به دنبال راه‌های آسان می‌گردند و علاقه‌ای به چالش ندارند؛ اما الزاماً ساده‌ترین راه‌ها، بهترین راه‌ها نیستند. از منظر تفکر سیستمی نیز، هر چقدر یک سیستم پیچیده‌تر باشد، از ثبات بیشتری برخوردار است. فکر می‌کنید اگر بدن ما به جای میلیاردها سلول، فقط از یک سلول بزرگ تشکیل یافته بود، چه می‌شد؟ به محض اینکه این سلول دچار بیماری و مرگ می‌شد، زندگی انسان به خطر می‌افتاد؛ اما وقتی که جسم از میلیاردها سلول تشکیل یافته، سلول‌ها می‌توانند دست به ترمیم بافت‌های مرده بزنند.

7- پیامدها را در نظر نمی‌گیرند: هر عمل ما دارای پیامدهای بسیار زیادی است. نتایج برخی از این پیامدها در کوتاه‌مدت معلوم می‌شود و نتایج برخی در بلندمدت. از اینرو شاید تصمیمی در کوتاه‌مدت دارای نتایج مؤثری باشد اما در بلندمدت خیر؛ مانند برخی از داروهای شیمیایی که می‌تواند درد را تسکین دهد اما عوارض آن‌ها تا پایان عمر با بیمار خواهد بود. یک ذهن بسته که با تفکر عجین نشده است، در یافتن راه‌حل‌ها، به پیامدها توجهی ندارد و اصلاً قادر به پیش‌بینی این پیامدها نیست.

8- به موقع اقدام نمی‌کنند، یا دیر یا زود اقدام می‌کنند: هر کاری برای آنکه به بهترین جواب برسد لازم است که در زمان خودش به انجام برسد. یک میوه اگر زودتر از موعد چیده شود خام است و اگر دیرتر چیده شود پوسیده و خراب است. برخی از افراد خیلی زود به سراغ مسائلشان می‌روند. مثلاً هنوز دخترشان کودک است به فکر جمع کردن جهیزیه برای او هستند در صورتی که با توجه به پیشرفت‌های روزافزون تکنولوژی اصلاً معلوم نیست تا زمانی که قرار است از آن‌ها استفاده شود، کاربرد دارند یا نه. برخی هم خیلی دیر برای حل مسائلشان اقدام می‌کنند؛ مانند کسی که در سن پیری به فکر کمک به دیگران و خدمت به جامعه می‌افتد در حالیکه گرفتار کهولت گشته و انرژی لازم برای روبرو شدن با مشکلات را ندارد.

آیا این مطلب را می پسندید؟
https://www.faghihipour.ir/?p=10811
اشتراک گذاری:
واتساپتوییترفیسبوکپینترستلینکدین
دکتر جواد فقیهی پور
مطالب بیشتر
برچسب ها:

نظرات

0 نظر در مورد خطاهای رایج در حل مسئله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.