قدرت نگرش
موفقیت از طریق نگرش حاصل میشود. نگرش شما نسبت به هر چیزی در زندگی، عظمت دستاوردهای شما را تعیین میکند. هر شخصی در این دنیا قدرت دارد. ما قدرت را فقط با استفاده از پول و نفوذ تعریف میکنیم اما قدرت بسیار بالاتر از اینست. قدرت، توانایی تأثیرگذاری بر زندگی دیگران به وسیله گفتار یا کردار شما است.
اکنون بر اساس تعریفی که ارائه شد، دوباره تفکر کنید. آیا شما قدرت دارید؟ آیا مرد فقیری که به سختی با 50 هزار تومان در روز در حاشیه یکی از شهرهای بزرگ زندگی میکند دارای قدرت است؟ بله او واقعاً قدرتمند است. او نسبت به خانواده، فرزندان و همسرش قدرت دارد. اگر به آنها بیاحترامی کند، از قدرت خود سوء استفاده کرده است. اگر او ناامیدی خود را به آنها منتقل کند، از قدرت خود سوءاستفاده کرده است. حالا تصور کنید ناگهان ثروتمند میشود، ثروتمندی پلید. حالا وی قدرتی مبتنی بر پول به دست آورده است. اکنون وی دارای یک امپراتوری عظیم کسبوکار است. او هزاران کارمند دارد و افرادی که به او چشم دوختهاند. حالا او حتی متکبرتر عمل میکند. رفتار توهینآمیزتری نسبت به دیگران دارد. حالا مردم میگویند پول او را فاسد کرده است. پول شر است. پول آن تکبر را در وی به وجود آورده است. نه اینگونه نیست. پول با او هیچ کاری نکرده است. این او بود که از روز اول به این شکل بوده است، پول فقط جسارتش را افزایش داد و شخصیت درونی او را به اوج رساند؛ بنابراین هرگز پول را به خاطر نگرش فرد مقصر قلمداد نکنید. وقتی فرد بسیار ثروتمندی را دیدید، این پرسش را از خود بپرسید: آیا اگر برای شما کار میکرد دوست داشتید؟ اگر پاسخ مثبت است، پس احتمالاً وی یک فرد شایسته است.
بزرگی زندگی در ترازوی پول ارزیابی نمیشود. بزرگی با نگرش فرد نسبت به دیگران اندازهگیری میشود. چگونه الهامبخش دیگران است، چگونه به آنها انگیزه میدهد، چگونه به آنها آرامش میدهد، چگونه آنها را راهنمایی میکند. وقتی صحبت از موفقیت مالی میشود، به یاد داشته باشید که موفقیت مالی شما در وهله اول به نوع نگرشتان بستگی دارد. اگر شما فردی مغرور یا شخصی باشید که در مقابل افراد قدرتمند خوب رفتار میکند اما نسبت به افراد پایینتر از خود مغرور هستید، بدانید هرگز موفق نخواهید شد. وقتی تعارض در افکار و رفتار درونی شما وجود دارد، زندگی بیرونی شما هرگز نمیتواند مخالف افکار درونی شما باشد. اگر به ثروت دیگران حسادت کنید، هرگز ثروت جذب نخواهید کرد. اگر به شهرت دیگران حسادت میکنید، هرگز فکر نکنید که مشهور خواهید شد. آنچه در دیگران نمیتوانید دوست داشته باشید، ضمیر ناخودآگاه شما هرگز چنین چیزی را برای شما ایجاد نخواهد کرد.
افرادی که با آنها وقت میگذرانید را انتخاب کنید. 10 نفر از نزدیکترین افرادی که بیشترین وقت را با آنها میگذرانید، این همان چیزی است که در عرض چند سال خواهید شد. بله درست است. اگر با افراد حسود همنشینی داشته باشید، به طور خودکار بدون اینکه حتی متوجه شوید در عرض چند سال در وجودتان حسادت ایجاد خواهد شد. از سویی اگر اوقات خود را با افراد مثبت، خوشبین، متمرکز و انعطافپذیر سپری کنید، در مدت زمان کوتاهی آن ویژگیها را در خود ایجاد خواهید کرد زیرا خود درونی انسان، ویژگیهای مثبت را با سرعت بیشتری نسبت به ویژگیهای منفی جلب میکند. هر روز سعی کنید به یک شخص کمی بهتر از دیروز تبدیل شوید. فقط کمی بهتر شدن کافی است. به آرامی تغییر را در خود خواهید دید. در کمترین زمان به جاده بزرگمنشی خواهید رسید. نگرش شما بهتر خواهد شد و شخصیت شما را به سمت تعالی سوق میدهد. اگر نمیتوانید افراد مثبتی را برای گذراندن وقت با آنها پیدا کنید، بهتر است اوقات خود را به تنهایی با کتابهای مثبت سپری کنید. وقتی از موارد منفی فاصله بگیرید اتفاقات بزرگی در زندگی شما رخ خواهد داد.
استعداد ذاتی در مقابل نگرش
زیگ زیگلار سخنران انگیزشی درخشان و نویسنده آمریکایی بیان میدارد: «نگرش شما تعیینکننده منزلت شما خواهد بود و نه استعداد ذاتی شما». مهارت و استعداد مهم هستند ولی اگر با نگرش بد، عدم نظم و انضباط و بیتوجهی به قوانین همراه باشد، هیچ موفقیتی وجود ندارد.
پرسشی که هنگام تصمیمگیری نهایی جهت استخدام یک فرد میتوان پرسید اینست که یک داوطلب چه چیزی را با خود به سازمان میآورد؟ چگونه شخص موردنظر به ارتقاء فرهنگ سازمان کمک خواهد کرد؟ آیا مهارتهای وی در تناسب با نگرش فرد هستند؟ هر فردی باید درک کند که نگرشش بیشتر از مهارتهایش برای موفقیت در زندگی تأثیرگذار هستند.
نگرش چیست؟ نگرش در بهترین حالت نگاه یک فرد به کار، جامعه و زندگی است. این ذهنیت است که به فرد اجازه میدهد تا در شکستها و موفقیتهای زندگی تعادل برقرار کند. نگرش در نهایت چیزی است که خوشبختی یا عدم خوشبختی فرد را تعیین میکند.

مطمئناً استعداد ذاتی برای موفقیت فرد در زندگی بسیار مهم است. با این وجود موفقیت یا شکست در هر کاری را بیشتر میتوان ناشی از نگرش ذهنی فرد دانست تا قابلیت ذهنی. در واقع نگرش چیز کوچکی است که تفاوت زیادی ایجاد میکند.
استعداد ذاتی در مقابل نگرش
نحوه تفکر شما در مورد خود و دیگران، نحوه برخورد با دیگران ، کلماتی که استفاده میکنید، زبان بدن، نحوه اقدام و تعامل با دیگران میتواند تأثیر بیشتری از میزان دانش و مهارت شما در یک کار بر موفقیت کنونی و آینده شما داشته باشد. ممکن است شما در کار و مهارت خود بهترین باشید، اما اگر مغرور باشید و نتوانید با همتیمیهای خود کنار بیایید، در حرفه خود خیلی پیشرفت نخواهید داشت زیرا هیچ یک از اعضای تیم نمیخواهد با شما کار کند. اگر در به دست آوردن و نگهداشت شغل یا دوستان خود با مشکل مواجه هستید، احتمالاً نتیجه نگرش اشتباه شماست.
هوش نگرشی
وقتی اتفاقی در زندگی رخ میدهد، تمایل داریم که آن را خوب یا بد برچسبگذاری کنیم. در واقع هیچ رویدادی خوب یا بد نیست بلکه این نگرش ما نسبت به آن رویداد است که خوب یا بد است.
به طور مثال دو نفر که در زندگی شرایط مشابهی داشتند، شغل خود را از دست دادند. واکنش فرد اول به اتفاق موصوف این بود که اتفاق خیلی بدی رخ داده است و در نتیجه افسرده و ناامید شد، اعتمادبهنفس خود را از دست داد و تبدیل به شخصی بسیار منفی شد. او به دنبال مقصر قلمداد کردن دیگران بود و بهانهجویی میکرد چرا که از دست دادن شغل برایش بسیار اسفبار بود.
فرد دوم نیز شغل خود را از دست داد؛ اما این پرسش را از خود پرسید: خدایا، آیا میخواهی سرنوشت دیگری برایم رقم بزنی؟ او به جای سرزنش و بهانهجویی و منفی شدن، شروع به جستجوی راههایی جدید نمود. او اقدام به شبکهسازی با دیگران کرد و به خداوند توکل نمود. خداوند نیز در زمینهای متفاوت برای او دری گشود و شغلی جدید برایش مهیا شد. او شغل جدید خود را سکویی برای تقویت ایمان خود میداند. او اکنون خوشبختترین فرد است!
دو فرد با تجربهای یکسان که یکی عکسالعمل منفی و دیگری عکسالعمل مثبت دارد. این امر یک رویداد نیست، بلکه نگرشی است که ما نسبت به آن رویداد داریم.
دو نفر دیگر نیز وضعیت بسیار مشابهی داشتند. هر دو نفر به دفتر کارفرمای خود فراخوانده شدند و از هر دو نفر به دلیل سهمی که در موفقیت شرکت داشتند، تقدیر گردید. به هر دو نفر پاداش زیاد و افزایش حقوق قابلتوجهی داده شد.
ارتقاء و افزایش حقوق برای یکی از آنها منجر به ایجاد یک نگرش متکبرانه شد. او احساس کرد که خودش مسئول همه دستاوردهایش است. او کمکی که افراد دیگر به او داشتند را فراموش نمود و به جای رهبر به یک رئیس تبدیل شد. افراد از وی ناراحت شدند. افزایش حقوق این توهم را برایش ایجاد کرد که او میتواند هر چیزی را که بخواهد به دست بیاورد. سطح زندگیاش بالاتر از میزان درآمدش افزایش یافت. این ارتقاء بزرگ منجر به بیاحترامی او نسبت به دیگران شد و همچنین نسبت به مشکلات مالی و چالشهای خانواده خود بیتوجهی نمود.
فرد دیگر نیز ارتقا و افزایش مشابهی را دریافت کرد. نگرش او اما کاملاً متفاوت بود. او خدا را شکر کرد که این فرصت و نعمت را به وی داده است. او این ارتقاء را فرصتی برای کمک به کارکنان تحت مدیریت خود در نظر گرفت. او یاد گرفت که چگونه افراد را به جای ریاست کردن، هدایت کند. پول اضافی که به دست آورد او را به سمت یک سبک زندگی فاخر سوق نداد. بلکه نگرش سپاسگزارانه، وی را بر آن داشت تا بیش از هر زمان دیگری به اهداف خداپسندانه و خیرخواهانه نزدیک گردد. این ارتقاء به او کمک کرد تا همسر، پدر، دوست و رهبر بهتری شود.
همانگونه که مشاهده کردید اتفاقات مشابهی رخ داده است ولی با این وجود دو نگرش و نتایج متفاوت به دست آمده است. انسانها ظرفیت عظیمی در تغییر بهترین یا بدترین اتفاقاتی که رخ میدهد را دارند. انسانها این توانایی را دارند که از بدترین و بهترین شرایط، بهترین استفاده را ببرند. همه اینها بستگی به این دارد که چه نگرشی را اتخاذ نمودهایم. در واقع میزان پیشرفت یک فرد در زندگی با توجه به نگرش وی تعیین میشود و استعداد به اندازه نگرش در تعیین میزان ارتقاء یک فرد در زندگی مهم نیست.
نگرش شاید مهمترین عامل برای موفقیت کارکنان و یک کسبوکار باشد. کارکنانی با نگرش مثبت تمایل دارند از کار خود لذت ببرند و به جزئیات توجه کنند. انرژی مثبت مسری میگردد. رقابت دوستانه بین مدیران میتواند منجر به موفقیت کسبوکار گردد. افراد با نگرشهای مثبت میتوانند راهحلهایی مؤثر برای مسائل پیدا کنند و حتی از بروز مسائل جلوگیری کنند.
توانایی تطبیق و تغییر هوشمندانه پویاییهای زندگی شخصی و سازمانی با استفاده از مفهوم نگرش و ادراک را هوش نگرشی میگویند. هوش نگرشی منجر به تفکر درست و بروز رفتارهای حرفهای در زندگی شخصی و فردی میگردد. در حالیکه بهبود ضریب هوشی (IQ) دشوار است، اما خبر خوب اینکه هوش نگرشی (AQ) یک فرد همیشه قابل تنظیم و بهبود است.
امکان ثبت نظر جدید بسته شده است.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.