انواع تحریف‌های شناختی

142 بازدید
دکتر جواد فقیهی پور

انواع تحریف‌های شناختی

آرون بک اولین کسی بود که تئوری تحریف‌های شناختی را ارائه کرد و دیوید برنز آن را با ارائه اسامی و نمونه‌های این تحریفات معروف‌تر کرد.

 

1- تفکر همه‌یاهیچ

در تفکر همه‌یاهیچ قانون «همه‌یاهیچ» یا «این یا آن» حاکم است. به عبارتی افرادی که در معرض این نوع خطا قرار می‌گیرند ذهن خود را قالب‌بندی کرده و یک موضوع، پدیده، رفتار و… را کلاً سفید یا سیاه می‌بینند. از دید این افراد هر چیز کمتر از کامل، شکست بی‌چون‌وچراست!

در این نوع تفکر، همه چیز یا سیاه است و یا سفید. ما یا باید فردی ایده‌آل باشیم و یا یک بازنده شکست‌خورده. هیچ حد وسطی وجود ندارد. شما آدم‌ها و موقعیت‌ها را این طور دسته‌بندی می‌کنید و هیچ جایی برای رنگ خاکستری نمی‌گذارید و پیچیدگی‌های بعضی موقعیت‌ها و انسان‌ها را در نظر نمی‌گیرید. اگر عملکردتان چیزی پایین‌تر از ایده‌آل باشد، خودتان را یک بازنده تمام‌عیار خواهید دید. به طور مثال:

  • عده‌ای این نوع تفکر را دارند که یا باید فلان ماشین را داشته باشند یا اصلاً هیچ ماشینی را نمی‌خواهند.
  • خانمی که رژیم لاغری گرفته بود، پس از خوردن یک قاشق بستنی گفت: برنامه لاغری من دود شد و به هوا رفت. با این طرز تلقی به قدری ناراحت شد که یک ظرف بزرگ بستنی را تا به آخر نوش جان کرد.

2- تعمیم افراطی

در تعمیم افراطی ما بر اساس یک اتفاق خاص به یک نتیجه‌گیری کلی می‌رسیم. اگر یک اتفاق بد فقط یک‌بار بیفتد، انتظار داریم که بارها و بارها تکرار شود. فرد یک اتفاق بد را قسمتی از یک الگوی ادامه‌دار و بی‌انتها می‌بیند. در این تحریف شناختی فرد بر پایه یک حادثه، الگوهای منفی کلی را استنباط می‌کند. به طور مثال:

  • این اتفاق همیشه برای من اتفاق می‌افتد.
  • در همه کارها شکست می‌خورم.

3- فیلتر ذهنی

اگر شما فقط به جنبه منفی مسائل توجه کنید و اتفاقات را کامل و با نقص‌ها و خوبی‌هایش نبینید، دچار این تحریف شناختی فیلتر ذهنی شده‌اید. در این صورت شما جنبه‌های مثبت را نادیده گرفته‌اید. ذهن تمایل دارد که اطلاعات را فیلتر کند و اطلاعاتی را از اتفاقات برداشت کند که همسو با باورهای قبلی فرد هستند. افرادی که دارای این نوع افکار هستند تحت تأثیر یک حادثه منفی همه واقعیت را تار می‌بینند. به جزئی از یک حادثه منفی توجه می‌کنند و بقیه را فراموش می‌کنند. عدم توانایی در دیدن بخش‌های مهم‌تر این حوادث، عاملی است که ذهن ما را درگیر می‌کند. شبیه چکیدن یک قطره جوهر که بشکه آبی را کدر می‌کند. برای نمونه به خاطر طرز برخورد شایسته خود با همکاران اداره، از طرف رئیس اداره تشویق می‌شوید، اما در این میان و در حینی که دارید احساس غرور و نشاط می‌کنید یکی از همکاران کلمه‌ای نه چندان جدی در مقام انتقاد به شما می‌گوید. روزهای طولانی در حالیکه همه گفته‌های مثبت و مراسم با ارزش تشویق را فراموش می‌کنید، تحت تأثیر این انتقاد بسیار جزئی یک همکار، رنج می‌برید. در واقع فرد فقط بر روی نقدها تمرکز می‌کند و خشمگین می‌شود و تعاریف مثبت را نادیده می‌گیرد. هنگام استفاده از فیلترهای منفی شما تقریباً منحصراً بر جنبه‌های منفی متمرکز می‌شوید و به ندرت به جنبه‌های مثبت توجه می‌کنید. هنگامیکه به افرادی که دوست‌تان ندارند، اهدافی که به آن‌ها نرسیده‌اید و یا شکست‌هایی که خورده‌اید فکر می‌کنید دچار این تحریف شناختی هستید. این سوگیری و توجه به سمت منفی‌ها ممکن است منجر به افسردگی شود. به طور مثال:

  • وکیل موفقی را فرض کنید که صبح‌ها قبل از ورود به دفتر کارش عصبی می‌شود و نمی‌تواند با خیال راحت پشت میز بنشیند و از کارش لذت ببرد. پشت میز افکار منفی ذهن او را درگیر می‌کند. یکی از افکاری که مدام او را آزار می‌دهد این است که روز دارد تمام می‌شود و کارهای تمام نشده باقی مانده‌اند. با کمی دقت متوجه می‌شوید که این طرز تلقی این فرد از نوع تحریف شناختی یا همان تحریف شناختی فیلتر ذهنی است چرا که او به یاد همه کارهایی که انجام نداده می‌افتد و کارهای اجرا شده را فراموش می‌کند. این می‌تواند مانند چرخه‌ای منفی از کارآمدی فرد بکاهد.
  • زنی که از دیر آمدن همسرش به منزل بسیار ناراحت است ممکن است از تحریف شناختی فیلتر ذهنی استفاده کرده باشد زیرا دیر آمدن‌های همسرش را به خاطر سپرده اما سر وقت آمدن‌های او را فراموش کرده است و این خود می‌تواند منجر به ناخوشنودی در روابط زناشویی آن‌ها شود.

4- نادیده گرفتن جنبه‌های مثبت

افرادی که دارای تحریف شناختی نادیده گرفتن جنبه‌های مثبت هستند، توجه زیاد و باارزشی به جنبه‌های مثبت زندگی خود ندارند و همیشه نکات مثبت را برای خود بی‌اهمیت جلوه می‌دهند. با بی‌ارزش شمردن تجربه‌های مثبت، اصرار بر مهم نبودن آن‌ها دارند. کارهای خوب خود را بی‌اهمیت می‌خوانند، معتقدند که هر کسی می‌تواند این کار را انجام دهد. بی‌توجهی به امر مثبت شادی زندگی را می‌گیرد و شما را به احساس ناشایسته بودن سوق می‌دهد. به طور مثال:

  • این وظیفه زن خانه است، بنابراین وقتی به من توجه می‌کند که شق‌القمر نکرده است.
  • این موفقیت‌ها که مهم نیستند، خیلی آسان به دست آمدند.
  • این کار از عهده همه برمی‌آید.
  • قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست.
آیا این مطلب را می پسندید؟
https://www.faghihipour.ir/?p=10579
اشتراک گذاری:
واتساپتوییترفیسبوکپینترستلینکدین
دکتر جواد فقیهی پور
مطالب بیشتر
برچسب ها:

نظرات

0 نظر در مورد انواع تحریف‌های شناختی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.