تعریف معنویت
بر اساس نتایج تحقیقات، بین تعاریف ارائه شده از معنویت تفاوت دیدگاههای بسیاری وجود دارد و ارائه یک تعریف کامل و جامع از معنویت بسیار دشوار است؛ اما با وجود این تفاوت نظر درباره معنویت، این متغیر در سازمان قابل مدیریت کردن است و این کار از اساسیترین و مهمترین وظایف مدیران میباشد.
در برخی از منابع بیان شده است که معنویت از ریشه لاتین Spiritualitas به معنای تنفس است و برخی دیگر نیز گفته شده است که معادل لاتین معنویت، Spirituality است که برگرفته از ریشه Spiritus به معنی روح و جان میباشد. معنویت درباره خودآگاهی و یکی شدن با دیگران است. معنویت ترکیبی از فلسفه اصلی زندگی ما، ارزشها و اعمال ماست.
فرهنگ وبستر، معنویت را به عنوان مرتبط بودن یا مشتمل بودن یا تأثیرگذاری بر روح، اهتمام داشتن به ارزشهای مذهبی یا آمیخته شدن با روح، تعریف مینماید. میتروف و دنتون معنویت را تمایل به پیدا کردن هدف نهایی و مطلوب و زندگی کردن بر اساس این اهداف تعریف کردهاند. هاینلز معنویت را تلاشی در جهت پرورش حساسیت نسبت به خویش، دیگران، موجودات غیرانسانی و خدا، یا کندوکاوی در جهت آنچه برای انسان شدن موردنیاز است و جستجویی برای رسیدن به انسانیت کامل دانسته است. به نظر میرسد این تعریف هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی حائز اهمیت باشد؛ زیرا از یکسو به ابعاد چهارگانه ارتباطات انسان اشاره دارد که وجود آن در هر آن، حداقل در یک بعد اجتنابناپذیر است و از سوی دیگر، تلاش و پرورش حساسیت برای انسانیت کامل را پیشنهاد میکند. معنویت به عنوان انرژی، معنا، هدف و آگاهی در زندگی است. معنویت، جستجوی مداوم برای یافتن معنا و هدف زندگی است؛ درک عمیق و ژرف ارزش زندگی، وسعت عالم، نیروهای طبیعی موجود و نظام باورهای شخصی. برخی معتقدند معنویت یک تجربه شخصی است که از فردی به فرد دیگر شکل آن متفاوت است. در این دیدگاه، زمینههای مشترک که در تمام تظاهرات معنوی گستردهاند، عبارتند از احساسات دوست داشتن و دوست داشته شدن، کمک کردن به دیگران، لذت را تجربه کردن، یک هدف اساسی در زندگی داشتن، تجربه کمال و آرامش در زندگی.
انواع دیدگاه در تعریف معنویت
با توجه به تعاریف متنوع درباره معنویت، در یک طبقهبندی نسبتاً جامع، کریشناکومار و نک چهار دیدگاه در تعریف معنویت را احصاء نمودهاند.
1- دیدگاه درونگرا
طبق دیدگاه درونگرا/ متافیزیکی، معنویت مفهومی است که ریشه در درون افراد دارد و چیزی فراتر از قوانین مذهبی است. این دیدگاه، معنویت را شعور و خودآگاهی ذاتی انسانها تعریف کرده و معتقد است که معنویت برخاسته از ارزشها و باورهای مشخص از قبل تعیین شده است. میتروف و دنتون معنویت را نوعی احساس عمیق درباره پیوند کامل یک فرد با خودش، با دیگران و با کل جهان میدانند.
افراد معتقد به معنویت درونگرا، عقیده دارند برعکس ادیان که نگاهی به بیرون انسان دارند؛ معنویت درونگرا به درون انسان و کشف قلمرو پادشاهی درون توجه دارد. در این رویکرد، باور بر این است که تمام موجودات زنده و غیرزنده در درون خود دارای نیرویی مقدس و هستیبخش هستند که باید آن را درک کنند. در واقع برعکس ادیان که دارای یک فلسفه خداشناسی مشخص و نیز سیستمی از اصول، عقاید و دستورات هستند که برای همه یکسان است، معنویت درونگرا عقیده دارد که هرکس در هر جایی باید مسیر شخصی خود را برای یکی شدن با نیروی مقدس درونی خود بیابد. در محیط کار نیز معتقدان به رویکرد درونگرا عقیده دارند که تنوع معنوی افراد باید به رسمیت شناخته شود و در واقع افراد باید راهی بیابند که بدون آسیب زدن به بقیه، به امور معنوی خود نیز بپردازند.
2- دیدگاه دینی
دیدگاه دینی معنویت را جزئی از یک دین و مذهب به خصوص میداند. در این دیدگاه، معنویت ریشه در دین و مذهب دارد و مذهب عامل اصلی تقویت و تشویق معنویت در افراد و سازمانها تلقی میشود. اسلام پیروان خود را به تعهد هر چه بیشتر به کار و سازمان، همکاری، مشارکت، مشورت، بخشش و گذشت و… دعوت میکند. در دیدگاه مسیحیت، معنویت لازمه کار است. نایلور و همکارانش در تحقیقات خود به این نکته رسیدند که مشارکت در کار، خوشبختی بزرگ، دعوت الهی و انجاموظیفه است. در دیدگاه بودائیستها، سختکوشی و فداکاری ابزارهای کاربردی در اصلاح زندگی افراد به شمار میرود و در کل منجر به غنای شغلی و زندگی افراد میشود. در اخلاق کار اسلامی نیز معنویت به عنوان عاملی برای تعهد بالای کارکنان نسبت به سازمان معرفی شده است و موجب میشود که کارکنان با آغوش باز پذیرای تغییرات باشند. بهاینترتیب از دیدگاه هر مذهبی، معنویت دارای معنای خاصی است.
3- دیدگاه اگزیستانسیالیستی
طبق دیدگاه اگزیستانسیالیستی/ سکولار، معنویت بیشتر با مفاهیمی نظیر کسب معنا در مورد آنچه در محیط کار صورت میگیرد، مرتبط است. به عبارتی هدف اصلی، یافتن معنا در کار و محیط کاری است. از جمله سؤالاتی که در این دیدگاه مطرح است عبارتند از:
- چرا من این کار را انجام میدهم؟
- مفهوم و معنای کاری که من انجام میدهم چیست؟
- این کار من را به کجا خواهد برد؟
- فلسفه وجودی من در سازمان چیست؟
این پرسشها در محیط کار برای افراد مطرح میشوند و افرادی که پاسخ این پرسشها را بیابند، احساس معنای بیشتری خواهند داشت و رضایت و در نتیجه آن بهرهوری و عملکرد آنها نیز افزایش مییابد؛ ولی افرادی که در کار روزمره خود احساس معنا نکنند دچار ضعف وجودی و از خود بیگانگی میشوند و این امر میتواند بهرهوری و عملکرد آنان را کاهش دهد و موجب احساس ناکامی گردد.
4- رویکرد مخالفان معنویت
در این رویکرد نسبت به معنویت و به ویژه دین، نگاهی کاملاً منفی وجود دارد و گفته میشود که معنویت و دین هر دو ابزاری در دست مدیران و رهبران هستند تا از طریق آن پیروان یا زیردستان خود را استثمار نمایند.
سنخشناسی معنویت
بسیاری از افراد این پرسش را مطرح میکنند که کدام نوع معنویت قادر است دگرگونیهای فردی، اجتماعی و سازمانی عمیقی را که این جهان سخت بدان نیازمند است، پدید آورد؟ بسیاری از افراد از معنویت سخن میگویند اما معلوم نیست که چه نوع معنویتی مراد آنان است. یکی از مهمترین محدودیت و دشواریهای تعریف معنویت در کار، ماهیت تکثرگرا بودن آن است. افراد به خود اجازه میدهند هر چیزی، هر راه و روشی را معنوی بدانند، این موضوع در نهضتهای نو دینی مشهودتر است. علاوه بر این، این مسئله مهم است که نباید تصور شود هرکس که پیرو یک طریقت معنوی است، یا به عبارتی به کنکاش در معنویت خود میپردازد، الزاماً این کار را به صورت سالمی انجام میدهد. از اینرو، لازم است ابتدا معنای معنویت در سنخ مربوط به آن و نقشی که معنویت در زندگی افراد بازی میکند جستجو شود. فرانسیس وون در کتاب وست درباره خطری هشدار میدهد که آن را «اعتیاد معنوی» مینامد. به عقیده وی هر معنویتی که بر خیالبافی و کنار گذاشتن و نفی مسئولیت شخصی مبتنی باشد بهطور بالقوه اعتیادآور است. در یک سنخشناسی با ماهیت تکثرگرا، معنویتهای مختلف در سه نوع خلاصه شده است که عبارتند از دینی، غیردینی و رازگونه. البته نوع چهارم معنویت یعنی معنویت فرا دینی را نیز بایستی بدان اضافه نمود.
هر معنویتی که بر خیالبافی و کنار گذاشتن و نفی مسئولیت شخصی مبتنی باشد بهطور بالقوه اعتیادآور است و «اعتیاد معنوی» نامیده میشود. |
1- معنویت دینی: معنویتی است که مبتنی بر یک سنت خاص دینی است. آمال و مقصد نهایی معنویت و همچنین راههای رسیدن به آن بر مبنای سنت خاص دینی است و بر یک چارچوب و سیستم خاص اعتقادی استوار است.
2- معنویت غیردینی: معنویت غیردینی دربرگیرنده معنویتهای انسانگرا، طبیعتمحور و زمینمحور است. عقاید آنان ممکن است بر مبنای انکار وجود خدا یا وحدت وجود خدا باشد، آموزههای آنان دربرگیرنده عملگرایی محیطی و اجتماعی است.
3- معنویت رازگونه: تجربه شخصی افرادی است که ممکن است به عنوان شیوهها یا فرقههای فرعی از یک دین مثل یهودیت، مسیحیت یا اسلام باشد و یا مشمول بیشتر معنویتهای شرقی شود. نویسندگان و محققان معنویت در سازمان، در مقیاسها و الگوهای خود، معنویت نوع اخیر را انکار میکنند که به نظر میرسد، قابل تأمل باشد. در معنویت عصر جدید، دین افراد شخصی است، فردیت بسیاری حاکم است و بر جهانی بودن همه چیزها اشاره میشود. این معنویت در واقع اعتراضی است به استیلای دین، جهانشناسی و اقتصاد در قرن نوزدهم و نمادی است از پس زدن عقلگرایی غیردینی و برداشت مادیگرا از علم، صنعت، مصرفگرایی و دین رسمی غربی .
4- معنویت فرا دینی: عنوانی است که ممکن است به بسیاری از مناقشات و چالشهای عصر جدید درباره معنویت پاسخ بدهد. در واقع این معنویت، حد وسط دو گرایش عمده است: از یک طرف، این معنویت، مبتنی بر دین خاصی نیست و از طرف دیگر، برخی معنویتهای عصر جدید که به خود اجازه میدهند، هر چیزی را معنوی بدانند را رد میکند. پس معنویت فرا دینی، اولاً دلبسته به سنت دینی خاصی نیست، ثانیاً تأکید بر تعامل و دادوستد با معنویتهای دیگر مکاتب و ادیان را نیز دارد.
ویژگیهای افراد معنوی
طبق مطالعات مختلف، ویژگیهای افراد معنوی عبارتند از:
- به دنبال فراتر از نفس خود هستند؛
- آگاهی و پذیرش از هم پیوندی خود با دیگران، آفرینش و نگرانی نهایی آنها؛
- درک معنیدار بالاتری از فعالیتهای خود در حالی که به دنبال تلفیق زندگیشان در یک کلیت هستند؛
- اعتقاد به چیزی فراتر از جهان مادی که در نهایت به همه چیز ارزش میدهد.
مؤلفههای معنوی
بهزعم صاحبنظران، معنویت دارای سه مؤلفه میباشد:
1- معنا: معنویت شامل جستجوی معنا و هدف به شیوهای است که به وجودی مقدس یا واقعیتی غایی ارتباط پیدا میکند. معمولاً این امر موجب پاسخ به این سؤال میشود که چه گونه دیدگاه من درباره وجودی مقدس یا واقعیتی غایی به زندگیام معنا میبخشد؟ معنا ممکن است دربرگیرنده اصول اخلاقی و ارزشهای متعالی نیز باشد، به خصوص که این جنبههای زندگی سرچشمه گرفته از دیدگاه ما نسبت به وجودی مقدس یا واقعیتی غایی است.
2- تعالی: این واژه به تجربیات فرا شخصی یا وحدتبخش اشاره میکند که ارتباطی فراسوی خود شخصیمان فراهم میسازد و شامل ارتباط با وجودی مقدس یا واقعیتی غایی میگردد.
3- عشق: عشق منعکسکننده بعد اخلاقی معنویت است، به خصوص زمانی که توسط باورهای مربوط به واقعیتی غایی یا وجودی مقدس برانگیخته شده باشد. از نظر هارتز، اینکه بتوانیم عشق بورزیم یا نه، منعکسکننده این موضوع است که دو بعد دیگر معنویت (معنا و تعالی) را تا چه اندازه جدی میگیریم. منظور از عشق صرفاً یک احساس نیست، عشق میتواند مستلزم انجام کاری باشد که بیشترین فایده را برای خود و دیگران در پی داشته باشد.
ابعاد معنویت
بعضی برای معنویت دو بعد عمودی و افقی ذکر میکنند. بعد عمودی منعکسکننده ارتباط با خدا یا یک قدرت بینهایت است. بعد افقی هم منعکسکننده اتصال ما به دیگران و طبیعت و هم اتصال درونی ما است که عبارت است از توانایی ما برای یکپارچه کردن ابعاد مختلف وجودمان و توانایی ما برای انتخابهای مختلف. از سویی ابعاد معنویت بر اساس مدل انگلیش به شرح ذیل قابل تفکیک میباشند:
- معنویت فردی درونی به معنای اعتقاد به خداوند، باور به هدفمندی جهان هستی و احساس مثبت روانی است.
- معنویت فردی بیرونی به معنای بروز آثار مثبت معنویت در رفتار فرد در محیط کار و نسبت به دیگران است.
- معنویت سازمانی درونی به معنای آثار معنویت در رسالت و اهداف، رهبری، سیستم منابع انسانی و فرهنگ سازمان است.
- معنویت سازمانی بیرونی به معنای آثار معنویت در عمل به مسئولیت اجتماعی و اخلاقی سازمان است.
جنبههای معنویت
براک سه رکن اصلی برای محیط کار معنوی شامل درونی، بیرونی و تلفیقی مشخص میسازد که آنها را به چهار نتیجه متفاوت، اما بسیار مرتبط تقسیم میکند:
- رهبری و سازمان: علاقه به کارکنان، احترام به دیگران، سازگاری اعمال و هوشیاری آشکار؛
- کارکنان: مهارت استادانه و پیشرفت دانش، تطبیقپذیری و عملکردهای مستمر؛
- کیفیت بیرونی: سازگاری، آگاهی محیطی و احساس مسئولیت نسبت به جامعه؛
- اعتماد متقابل و مسئولیتهای مشترک برای منافع مشترک.
موارد 1 و 3 نشانههای بیرونی یک محیط کار معنوی از دیدگاه یک کارمند هستند. گزینه 2، بعضی از محرکهای درونی را برای یک کارمند معنوی تبیین میکند و گزینه 4 به عامل تلفیقی یعنی روابط متقابل بین همه گروههای درگیر در کار اشاره دارد.
نک و میلیمن به ارتباطات بین جنبههای درونی و بیرونی در محیط، با بیان اینکه الگوهای تفکر سازنده منجر به افزایش ادراک و معنویت بیشتر در کار میشوند، اشاره میکنند. آنها تأکید دارند کارکنانی که تلاش میکنند تا مکنونات درونی خود را به سطح بالاتری از آگاهی ارتقاء داده و فضای فکری خود را از منفی به مثبت تغییر میدهند، قادر خواهند بود که معنویت را در کارشان افزایش دهند. با معرفی اصطلاح خود رهبری تفکر (TSL) نک و میلیمن بیان میکنند که با کاربرد مثبت TSL خود رهبری تفکر کارکنان خواهند آموخت که درک بهتری از واقعیت بیرونیشان در محیط کار داشته باشند.
1- جنبههای بیرونی
داچون و اشموس بیان میکنند سازمانهایی که برای مدتی طولانی سیستمهای عقلایی بودهاند، در حال ایجاد فضایی برای بعد معنوی هستند؛ بعُدی که با قوانین و نظم و ترتیب کمتر سروکار دارد و بیشتر با معنا، هدف و حس تعهد ارتباط مییابد. براک به مدیریت مبتنی بر افراد اشاره میکند که شامل پدیدههایی مانند شناختن ارزش افراد، تمایل به ایجاد جوّ کاری بسیار منسجم و ایجاد مبنایی از اعتماد، عدالت، احترام، عشق و اعتقاد میشود. جنبه بیرونی بیشتر به وسیله جملاتی مانند اینکه کار، یک سفر معنوی برای بسیاری از ما است، اگرچه ما در مورد آن به روشهای مختلف سخن میگوییم، تأکید میشود. هر سازمانی یک معنویت دارد، اعم از اینکه آن را درک کند، یا درک نکند. بعضی از ویژگیهای ذکر شده در مورد معنویت در ادبیات مربوط به محیط کار است که بر اثرات بیرونی در یک محیط معنوی تأکید میکنند، شامل خلاقیت، تنوع، احساس آرامش و هماهنگی هستند.
2- جنبههای درونی
میتوان از نقلقولهای زیر به اهمیت جنبه درونی پی برد:
- کووی (1989): بعد معنوی جوهره شما و تعهد شما به سیستم ارزشیتان است.
- رابینز (1998): عملکرد یک فرد، یک کارکرد از توانایی او برای انجام دادن شغلش و تمایل او برای انجام آن است.
- براک (1999): هنگامی که کار ما با اشتیاق ما همخوانی دارد و برای ما معنادار است یا ما احساس میکنیم از راه ایدههایمان یا از راه خدمت کردن به دیگران، قادر هستیم تفاوت ایجاد کنیم، نیازهای معنوی برآورده میشوند.
- ترز (1999): به گونه مجازی همه مردم یک میل هدایتکننده به ایجاد یک تفاوت دارند.
- کش و همکارانش (2000): معنویت برای اینکه از ارزشهای کلی آگاهی یابد، به درون نگاه میکند.
- گافورث (2001): هر شخصی نیاز به چیزی بزرگتر در زندگی دارد که فراتر از کسب پول و کار کردن است.
بر اساس این اظهارات و نقلقولهای دیگر در ادبیات موجود، تنوع وسیعی از کیفیتهای درونی که فضای معنوی را در محیط کار پرورش میدهند، شناسایی میشوند. برخی از این کیفیتها شامل اخلاق، صداقت، ایمان، احترام و اعتماد هستند.
3- جنبههای تلفیقی
در جنبه تلفیقی معنویت کاری معتبر دو ویژگی وجود دارد:
- آگاهی افراد را از وجود معنویت در کار خود، افزایش میدهد.
- این آگاهی افزایش یافته، روشی را که معتقدان به این معنویت کار کرده، با دیگران در محیط کار رابطه برقرار میکنند، تغییر میدهد.
بعضی از این پدیدهها در ادبیات تخصصی که اهمیت رویکرد تلفیقی در یک محیط کار معنوی را نشان میدهند، شامل ادراک، صداقت، جهتگیری تیمی و پذیرش هستند.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.