خطاهای شناختی
خطاهای شناختی از جمله بحثهای مهم در حوزه مدیریت و روانشناسی محسوب میشوند. این خطاها، هنگام تحلیل و تفسیر و قضاوت در مورد رویدادها ما را به دام خود گرفتار میکنند و باعث میشوند که ما نتوانیم شرایط موجود را به درستی ارزیابی کرده و بهترین گزینه پیش رو را انتخاب کنیم. اکثر خطاهای شناختی به مرور زمان و در اثر زندگی بلندمدت انسان بر روی کره زمین، در مغز ما شکل گرفتهاند و ضمن اینکه بسیاری از آنها به بقاء ما کمک کردهاند و یا به فکر کردن سریعتر و تصمیمگیری بهتر مغز ما کمک میکنند، هزینههایی هم به ما تحمیل میکنند.
خطاهای شناختی، زیرمجموعههای زیادی دارند که این زیرمجموعهها و تقسیمبندیها، گاهی مرزهای مشخص هم ندارند و دارای همپوشانی هستند. از میان انواع تقسیمبندیها و اصطلاحات حوزه خطاهای شناختی شاید دو اصطلاح سوگیریهای شناختی و تحریفهای شناختی رایجتر از بقیه باشند. با وجود اینکه اختلافنظرهای جدی در تعریف و تفکیک مفهوم سوگیریهای شناختی و مفهوم تحریفهای شناختی وجود دارد، اما شاید تقسیمبندی زیر تا حدی راهگشا باشد:
- سوگیریهای شناختی (تعصب شناختی) عموماً میان همه ما انسانها مشترک هستند و معمولاً در ارزیابی روی میدهند.
- تحریفهای شناختی فردیتر هستند. به عبارتی شدت و ضعف آنها در انسانها بسیار متفاوت است و معمولاً در ثبت و یادآوری رویدادها به وجود میآیند.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.