آنچه در این صفحه میخوانید:
- اهمیت برگزاری دوره آموزشی هوش نگرشی
- اهداف دوره آموزشی هوش نگرشی
- منابع محتوایی دوره آموزشی هوش نگرشی
- نحوه برگزاری دوره آموزشی هوش نگرشی
- نمونه اسلایدهای پاورپوینت دوره آموزشی هوش نگرشی
- سرفصل دوره آموزشی هوش نگرشی
- مدت زمان دوره هوش نگرشی
- نمونه گواهینامه پایان دوره آموزشی هوش نگرشی
- دورههای آموزشی برگزار شده با محوریت هوش نگرشی
- نیازسنجی آموزشی دوره
- رزومه استاد دوره؛ دکتر جواد فقیهیپور
- شرکت در دوره آموزشی هوش نگرشی برای چه کسانی مفید است؟
- مقالات مرتبط با هوش نگرشی
اهمیت برگزاری دوره آموزشی هوش نگرشی
نگرش
آلپورت (Attitude) نگرش را به عنوان یک حالت آمادگی ذهنی یا عصبی تعریف میکند که از طریق تجربه شکل میگیرد و بر پاسخ فرد به همه موضوعات و موقعیتهایی که با آنها مرتبط است، تأثیر مستقیمی دارد. در یک تعریف سادهتر، نگرش عبارتست از یک ذهنیت یا تمایل به اقدام به شیوهای خاص به واسطه تجربه و خلقوخوی فرد. به طور معمول، وقتی به نگرشهای یک شخص دقت میکنیم، سعی در توضیح و تشریح رفتار او داریم. نگرشها ترکیبی پیچیده از مواردی هستند که ما تمایل داریم آنها را شخصیت، باورها، ارزشها، رفتارها و انگیزهها بنامیم. به عنوان مثال، وقتی کسی میگوید «او نگرش مثبتی به کار دارد» در مقابل کسی که میگوید «او نگرش کاری ضعیفی دارد» میتوانیم این مفهوم را درک نماییم. وقتی از نگرش کسی صحبت میکنیم، به هیجانات و رفتارهای شخص اشاره میکنیم. نگرشها به ما کمک میکنند که چگونه شرایط را ببینیم. نگرشها نحوه رفتار ما نسبت به موقعیت یا موضوعات را تعریف میکنند. نگرشها ممکن است به سادگی یک ارزیابی یک شخص یا یک موضوع باشند، به عنوان مثال «من حسین را بیشتر از سایر همکارانم دوست دارم» یا سایر واکنشهای هیجانی ما نسبت به موضوعات و افراد، به عنوان مثال «من از مدیران متنفر نیستم» یا «حسن مرا عصبانی میکند». همچنین نگرشها، شناختهای درونی یا باورها و افکار ما درباره افراد و اشیاء را به وجود میآورند. به عنوان مثال «حسین باید بیشتر کار کند» یا «علی دوست ندارد در این بخش کار کند». پس نگرشها باعث میشود که رفتار خاصی نسبت به یک موضوع یا شخص داشته باشیم. اگرچه مؤلفههای احساسی نگرشها، درونی هستند، اما میتوان از روی رفتارهای افراد به نگرشهای آنها پی برد.
ادراک
ادراک (Perception) مفهومی نزدیک به نگرش است. ادراک فرآیندی است که موجودات زنده طی آن احساسات خود را تفسیر و سازماندهی میکنند تا تجربه معناداری از جهان ایجاد کنند؛ به عبارت دیگر، فرد با یک موقعیت یا محرک روبرو میشود. سپس محرکها را بر اساس تجربیات قبلی به مفهومی معنادار تفسیر میکند. با این حال، آنچه یک فرد تفسیر یا درک میکند ممکن است با واقعیت تفاوت اساسی داشته باشد.
قدرت نگرش
موفقیت از طریق نگرش حاصل میشود. نگرش شما نسبت به هر چیزی در زندگی، عظمت دستاوردهای شما را تعیین میکند. هر شخصی در این دنیا قدرت دارد. ما قدرت را فقط با استفاده از پول و نفوذ تعریف میکنیم اما قدرت بسیار بالاتر از اینست. قدرت، توانایی تأثیرگذاری بر زندگی دیگران به وسیله گفتار یا کردار شما است.
اکنون بر اساس تعریفی که ارائه شد، دوباره تفکر کنید. آیا شما قدرت دارید؟ آیا مرد فقیری که به سختی با 50 هزار تومان در روز در حاشیه یکی از شهرهای بزرگ زندگی میکند دارای قدرت است؟ بله او واقعاً قدرتمند است. او نسبت به خانواده، فرزندان و همسرش قدرت دارد. اگر به آنها بیاحترامی کند، از قدرت خود سوء استفاده کرده است. اگر او ناامیدی خود را به آنها منتقل کند، از قدرت خود سوءاستفاده کرده است. حالا تصور کنید ناگهان ثروتمند میشود، ثروتمندی پلید. حالا وی قدرتی مبتنی بر پول به دست آورده است. اکنون وی دارای یک امپراتوری عظیم کسبوکار است. او هزاران کارمند دارد و افرادی که به او چشم دوختهاند. حالا او حتی متکبرتر عمل میکند. رفتار توهینآمیزتری نسبت به دیگران دارد. حالا مردم میگویند پول او را فاسد کرده است. پول شر است. پول آن تکبر را در وی به وجود آورده است. نه اینگونه نیست. پول با او هیچ کاری نکرده است. این او بود که از روز اول به این شکل بوده است، پول فقط جسارتش را افزایش داد و شخصیت درونی او را به اوج رساند؛ بنابراین هرگز پول را به خاطر نگرش فرد مقصر قلمداد نکنید. وقتی فرد بسیار ثروتمندی را دیدید، این پرسش را از خود بپرسید: آیا اگر برای شما کار میکرد دوست داشتید؟ اگر پاسخ مثبت است، پس احتمالاً وی یک فرد شایسته است.
بزرگی زندگی در ترازوی پول ارزیابی نمیشود. بزرگی با نگرش فرد نسبت به دیگران اندازهگیری میشود. چگونه الهامبخش دیگران است، چگونه به آنها انگیزه میدهد، چگونه به آنها آرامش میدهد، چگونه آنها را راهنمایی میکند. وقتی صحبت از موفقیت مالی میشود، به یاد داشته باشید که موفقیت مالی شما در وهله اول به نوع نگرشتان بستگی دارد. اگر شما فردی مغرور یا شخصی باشید که در مقابل افراد قدرتمند خوب رفتار میکند اما نسبت به افراد پایینتر از خود مغرور هستید، بدانید هرگز موفق نخواهید شد. وقتی تعارض در افکار و رفتار درونی شما وجود دارد، زندگی بیرونی شما هرگز نمیتواند مخالف افکار درونی شما باشد. اگر به ثروت دیگران حسادت کنید، هرگز ثروت جذب نخواهید کرد. اگر به شهرت دیگران حسادت میکنید، هرگز فکر نکنید که مشهور خواهید شد. آنچه در دیگران نمیتوانید دوست داشته باشید، ضمیر ناخودآگاه شما هرگز چنین چیزی را برای شما ایجاد نخواهد کرد.
افرادی که با آنها وقت میگذرانید را انتخاب کنید. 10 نفر از نزدیکترین افرادی که بیشترین وقت را با آنها میگذرانید، این همان چیزی است که در عرض چند سال خواهید شد. بله درست است. اگر با افراد حسود همنشینی داشته باشید، به طور خودکار بدون اینکه حتی متوجه شوید در عرض چند سال در وجودتان حسادت ایجاد خواهد شد. از سویی اگر اوقات خود را با افراد مثبت، خوشبین، متمرکز و انعطافپذیر سپری کنید، در مدت زمان کوتاهی آن ویژگیها را در خود ایجاد خواهید کرد زیرا خود درونی انسان، ویژگیهای مثبت را با سرعت بیشتری نسبت به ویژگیهای منفی جلب میکند. هر روز سعی کنید به یک شخص کمی بهتر از دیروز تبدیل شوید. فقط کمی بهتر شدن کافی است. به آرامی تغییر را در خود خواهید دید. در کمترین زمان به جاده بزرگمنشی خواهید رسید. نگرش شما بهتر خواهد شد و شخصیت شما را به سمت تعالی سوق میدهد. اگر نمیتوانید افراد مثبتی را برای گذراندن وقت با آنها پیدا کنید، بهتر است اوقات خود را به تنهایی با کتابهای مثبت سپری کنید. وقتی از موارد منفی فاصله بگیرید اتفاقات بزرگی در زندگی شما رخ خواهد داد.
شکلگیری نگرش
چگونه نگرش شکل میگیرد؟ شکلگیری نگرش نتیجه یادگیری، الگوبرداری از دیگران و تجربیات مستقیم در مواجهه با دیگران و سایر موقعیتهاست. نگرشها بر تصمیمات ما تأثیر میگذارند، رفتار ما را هدایت میکنند و بر آنچه به طور انتخابی به یاد میآوریم تأثیر میگذارند. نگرشها دارای نقاط قوت متعددی هستند و مانند اکثر چیزهایی که از طریق تجربه آموخته میشوند یا تحت تأثیر آنها قرار میگیرند، میتوان آنها را سنجید و آنها را تغییر داد.
نگرشهای یک فرد در محیط کار، تعیینکننده مهمی برای رفتارهای مرتبط با عملکرد نظیر کمیت و کیفیت تولید، تعهد سازمانی، غیبت، ترک خدمت و… هستند. به طور کلی، نگرشهای فرد بر عملکردش تأثیر میگذارد تا به روشی خاص عمل کند. اینکه آیا نگرش باعث ایجاد یک رفتار خاص میشود به عوامل مختلفی از جمله فشارهای خانواده و همسالان، تجربیات کاری گذشته و حال و همچنین هنجارهای گروهی (استانداردهای رفتاری) بستگی دارد. به عنوان مثال، افراد ممکن است از شغل خود و یا شرکتی که در آن کار میکنند متنفر باشند اما ممکن است ترجیح دهند که ادامه همکاری دهند زیرا موقعیتهای کاری جایگزینی وجود ندارد. به همین ترتیب، افراد ممکن است کاری که انجام میدهند را دوست داشته باشند اما به دلیل عدم دریافت پاداش یا فشار از سوی همکاران، همکاری خود را متوقف کنند.
نگرش و رفتار
والدین یا مدیرانی که سعی در ایجاد تغییرات عمده در خانواده یا سازمان دارند کار خود را اغلب با ارزیابی و سپس تلاش برای تغییر نگرش فرزندان یا کارکنان آغاز مینمایند. این رویکرد با این تفکر متعارف سازگار است که نگرشها بر رفتار تأثیر میگذارد. به طور کلی، باورها و ارزشها مقدم بر نگرشها هستند که پس از آن رفتار را تحت تأثیر قرار میدهند. در عین حال، گرچه نگرشها بر رفتار تأثیر میگذارند، تأکید بر این نکته نیز مهم است که رفتار نیز میتواند بر نگرشها تأثیر بگذارد.
همانطور که بخش قابلتوجهی از تحقیقات علوم اجتماعی تأکید میکند، یکی از مؤثرترین روشهای تغییر باورها و ارزشها، تغییر در رفتارهای مربوطه است. تغییر ارزشها و نگرشهای فردی، به ویژه آنهایی که عمیق میباشند، اینکه مستقیماً تغییر کنند بسیار دشوار است زیرا ارزشهای افراد بخشی از یک سیستم مرتبط به هم هستند که در آن هر ارزش با ارزشهای دیگر گره خورده و تقویت میشود؛ بنابراین، والدین یا مدیران باید دریابند عملاً غیرممکن است که بتوان یک ارزش خاص را جدا از سایر ارزشهای فرد تغییر داد. در عوض والدین یا مدیران با تمرکز بر رفتارها و تعاملات مربوطه میتوانند پیامدهای موردنظر خود را در فرزندان یا کارکنان شکل دهند. تغییر در رفتارها بهخودیخود، لزوماً به تغییر نگرش تبدیل نمیشود. در واقع، تغییر در نگرشهای فرد ممکن است برای مدت زمان قابلتوجهی منجر به تغییرات رفتاری شود و یا در برخی موارد هرگز رخ ندهد.
بنابراین، اگر قرار است تغییر نگرش رخ دهد، والدین یا مدیران باید از تغییرات رفتاری مربوطه با انگیزشهای درونی حمایت کنند که این امر تغییر را با سایر نگرشها و رفتارهای ارزشمند پیوند میدهد.
هوش نگرشی یا AQ
وقتی اتفاقی در زندگی رخ میدهد، تمایل داریم که آن را خوب یا بد برچسبگذاری کنیم. در واقع هیچ رویدادی خوب یا بد نیست بلکه این نگرش ما نسبت به آن رویداد است که خوب یا بد است. به طور مثال دو نفر که در زندگی شرایط مشابهی داشتند، شغل خود را از دست دادند. واکنش فرد اول به اتفاق موصوف این بود که اتفاق خیلی بدی رخ داده است و در نتیجه افسرده و ناامید شد، اعتمادبهنفس خود را از دست داد و تبدیل به شخصی بسیار منفی شد. او به دنبال مقصر قلمداد کردن دیگران بود و بهانهجویی میکرد چرا که از دست دادن شغل برایش بسیار اسفبار بود. فرد دوم نیز شغل خود را از دست داد؛ اما این پرسش را از خود پرسید: خدایا، آیا میخواهی سرنوشت دیگری برایم رقم بزنی؟ او به جای سرزنش و بهانهجویی و منفی شدن، شروع به جستجوی راههایی جدید نمود. او اقدام به شبکهسازی با دیگران کرد و به خداوند توکل نمود. خداوند نیز در زمینهای متفاوت برای او دری گشود و شغلی جدید برایش مهیا شد. او شغل جدید خود را سکویی برای تقویت ایمان خود میداند. او اکنون خوشبختترین فرد است! دو فرد با تجربهای یکسان که یکی عکسالعمل منفی و دیگری عکسالعمل مثبت دارد. این امر یک رویداد نیست، بلکه نگرشی است که ما نسبت به آن رویداد داریم. دو نفر دیگر نیز وضعیت بسیار مشابهی داشتند. هر دو نفر به دفتر کارفرمای خود فراخوانده شدند و از هر دو نفر به دلیل سهمی که در موفقیت شرکت داشتند، تقدیر گردید. به هر دو نفر پاداش زیاد و افزایش حقوق قابلتوجهی داده شد. ارتقاء و افزایش حقوق برای یکی از آنها منجر به ایجاد یک نگرش متکبرانه شد. او احساس کرد که خودش مسئول همه دستاوردهایش است. او کمکی که افراد دیگر به او داشتند را فراموش نمود و به جای رهبر به یک رئیس تبدیل شد. افراد از وی ناراحت شدند. افزایش حقوق این توهم را برایش ایجاد کرد که او میتواند هر چیزی را که بخواهد به دست بیاورد. سطح زندگیاش بالاتر از میزان درآمدش افزایش یافت. این ارتقاء بزرگ منجر به بیاحترامی او نسبت به دیگران شد و همچنین نسبت به مشکلات مالی و چالشهای خانواده خود بیتوجهی نمود. فرد دیگر نیز ارتقا و افزایش مشابهی را دریافت کرد. نگرش او اما کاملاً متفاوت بود. او خدا را شکر کرد که این فرصت و نعمت را به وی داده است. او این ارتقاء را فرصتی برای کمک به کارکنان تحت مدیریت خود در نظر گرفت. او یاد گرفت که چگونه افراد را به جای ریاست کردن، هدایت کند. پول اضافی که به دست آورد او را به سمت یک سبک زندگی فاخر سوق نداد. بلکه نگرش سپاسگزارانه، وی را بر آن داشت تا بیش از هر زمان دیگری به اهداف خداپسندانه و خیرخواهانه نزدیک گردد. این ارتقاء به او کمک کرد تا همسر، پدر، دوست و رهبر بهتری شود. همانگونه که مشاهده کردید اتفاقات مشابهی رخ داده است ولی با این وجود دو نگرش و نتایج متفاوت به دست آمده است. انسانها ظرفیت عظیمی در تغییر بهترین یا بدترین اتفاقاتی که رخ میدهد را دارند. انسانها این توانایی را دارند که از بدترین و بهترین شرایط، بهترین استفاده را ببرند. همه اینها بستگی به این دارد که چه نگرشی را اتخاذ نمودهایم. در واقع میزان پیشرفت یک فرد در زندگی با توجه به نگرش وی تعیین میشود و استعداد به اندازه نگرش در تعیین میزان ارتقاء یک فرد در زندگی مهم نیست. نگرش شاید مهمترین عامل برای موفقیت کارکنان و یک کسبوکار باشد. کارکنانی با نگرش مثبت تمایل دارند از کار خود لذت ببرند و به جزئیات توجه کنند. انرژی مثبت مسری میگردد. رقابت دوستانه بین مدیران میتواند منجر به موفقیت کسبوکار گردد. افراد با نگرشهای مثبت میتوانند راهحلهایی مؤثر برای مسائل پیدا کنند و حتی از بروز مسائل جلوگیری کنند. توانایی تطبیق و تغییر هوشمندانه پویاییهای زندگی شخصی و سازمانی با استفاده از مفهوم نگرش و ادراک را هوش نگرشی (Attitudinal Quotient – AQ) میگویند. هوش نگرشی منجر به تفکر درست و بروز رفتارهای حرفهای در زندگی شخصی و فردی میگردد. در حالیکه بهبود ضریب هوشی (IQ) دشوار است، اما خبر خوب اینکه هوش نگرشی (AQ) یک فرد همیشه قابل تنظیم و بهبود است.
با توجه به ماهیت جدید هوش نگرشی و لزوم پیادهسازی این مفهوم در دو بعد شخصی (خانوادگی) و سازمانی (فردی و مدیریتی) میتوان از ابزارهای هوش نگرشی به عنوان ابزارهایی برای ارتقای هوش نگرشی شخصی و فردی بهره برد. ابزارهای هوش نگرشی دارای سه مؤلفه اصلی میباشند که عبارتند از مغلطههای منطقی، تحریفهای شناختی و سوگیریهای شناختی.
هوش نگرشی شخصی
نگاه منفی به زندگی میتواند پیامدهای جدی برای سلامتی، روابط و احساس رضایت از زندگی شما داشته باشد. تغییر نگرش میتواند از طریق ذهن آگاهی و توجه آگاهانه حاصل شود. ایجاد یک نگرش مثبت، تمرین سپاسگزاری و شکلگیری گزینشی عادتهای جدید که سبب ارتقای مثبت بودن میشوند، یک فرایند مادامالعمر است که میتواند منجر به تغییر نگرش گردد. مطالعات نشان داده است که چگونه واکنش افراد در برابر افراد و رویدادهای دیگر تا حد زیادی متأثر از ادراک آنهاست و نه افراد یا رویدادهای واقعی. اگر نگرش منفی داشته باشید، بر روی هر چیزی در اطراف خود احتمالاً تأثیر منفی میگذارید. با برداشتن گامهای فعال برای پرورش مثبت بودن میتوانید یک نگرش منفی را خنثی کرده و تغییر دهید. نگرش، ارزیابی است که بر اساس قضاوتی درباره شخص، موضوع یا رویدادها انجام میشود. نگرش غالباً از تجربیات، باورها یا هیجانات گذشته فرد ناشی میشود. به عنوان مثال، ممکن است از پیتزا بدتان بیاید زیرا در گذشته پس از خوردن پیتزا دچار مسمومیت غذایی شدهاید. تغییر نگرش شامل تغییر نحوه قضاوت درباره محیط اطراف است. برای تغییر یا بهبود نگرش باید ارزیابی کنید که چه چیزی در قضاوت شما تأثیرگذار است. سپس به دنبال اطلاعاتی باشید که میتواند آن قضاوت را تغییر دهد که منجر به چشمانداز مطلوبتری میشود. یک نگرش مثبت میتواند در کل باعث شادی شما شود. برای پرورش یک نگرش مثبت باید یاد بگیرید که آن را کنترل کنید. همچنین ممکن است بخواهید مدتی را صرف یادگیری ارزش قائل شدن برای خود و زمانتان کنید، زیرا این امر میتواند به افزایش نگرش مثبتتر به زندگی کمک کند. راه دیگر برای افزایش نگرش مثبت، یافتن راههایی برای کنار آمدن با استرس است، زیرا استرس شما را به سوی افکار منفیتر ترغیب میکند. نگرش مثبت موفقیت را آسان میکند، اما نگرش منفی موفقیت را دستنیافتنی میکند. اگر واقعاً میخواهید موفق باشید، وظیفه شما ایجاد و حفظ نگرش مثبت است. وقتی احساس خوشبینی، امید و اشتیاق پیدا میکنید، فرصتها رشد میکنند و مسائل کوچک میشوند. اگر شما یک رهبر هستید، نگرش مثبت میتواند افراد را به سمت شما جذب کند و آنها را ترغیب کند تا با بالاترین کیفیت، کار خود را انجام دهند. قطعاً یک رهبر که دارای نگرش منفی میباشد فقط میتواند دیگران را وادار به انجام کار از طریق ترس کند. هوش نگرشی شخصی به کاربرد هوش نگرشی در زندگی شخصی و فارغ از محیط کاری اشاره دارد. در این دوره راهکارهایی برای تقویت هوش نگرشی شخصی در سه بعد تغییر نگرش منفی، حفظ نگرش مثبت و تقویت نگرش مثبت بیان میگردد.
هوش نگرشی سازمانی
نگرش منفی میتواند کارکردهای حیاتی سازمان را تهدید کند. همچنین میتواند مانند یک ویروس از طریق یک کارمند در کل سازمان پخش شود و آن را تحت تأثیر قرار دهد. هر چقدر شرایط سازمان مناسب و مطلوب باشد بازهم در برخی شرایط با کارمندی روبرو خواهید شد که نگرش منفی دارد. از آنجا که نگرشهای منفی در سازمانها رایج است، بایستی آنها را به سرعت و به راحتی حل نمود. راههای مواجهه با کارکنان دارای نگرش منفی عبارتند از:
- یافتن کارکنانی با نگرش منفی، شناسایی رفتار آنها و تأثیراتی که در محیط کار دارند.
- درباره نگرش منفی کارکنان با آنها صحبت کنید. تأثیر نگرششان بر سازمان را برای آنها توضیح دهید تا فهم کنند که چه عواملی باعث ایجاد مشکل در محیط کار میشود.
- میتوانید به کارکنان کمک کنید تا نگرش خود را تغییر دهند. به آنها فرصت دهید مشکلات خود را توضیح دهند و آنها را تشویق کنید تا به یک راهحل برسند. اگر به کمک احتیاج دارند، با توصیههایی به آنها کمک کنید.
نگرش شما در کار نقش مهمی در بهرهوری و عملکرد شغلیتان دارد. نگرش مثبت منجر به موفقیت شغلی میشود، در حالیکه نگرش منفی ضد بهرهوری است. همکاران و مشتریان دوست ندارند با کارکنانی که نگرش بد دارند معاشرت کنند. داشتن دیدگاه مثبت همچنین این امکان را میدهد از کار بیشتر لذت ببرید و احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید؛ بنابراین، اگر نگرش مثبتی ندارید، برای بهبود تجربه کاری خود، رفتارتان را تغییر دهید.
چگونه میتوانید نگرش مثبت در محیط کار ایجاد کنید؟ ماهیت اصلی برخی از کارکنان، منفی نگری است. آنها مدام از دیگران شکایت میکنند. شما نباید نگرش آنها را برای گسترش منفی نگری در محیط کار تشویق کنید. نگرش عبارت است از میل یا تمایل به پاسخ مثبت یا منفی نسبت به یک ایده، شیء، شخص یا موقعیت خاص. نگرش بر عمل فرد و پاسخ به چالشها، مشوقها و پاداشها (که در مجموع محرک نامیده میشوند) تأثیر میگذارد. هوش نگرشی سازمانی به کاربرد هوش نگرشی در زندگی کاری و محیط سازمانی اشاره دارد. هوش نگرشی سازمانی را میتوان در بعد هوش نگرشی فردی و مدیریتی در نظر گرفت که هوش نگرشی فردی در سطح کارکنان و هوش نگرشی مدیریتی نیز در سطح مدیران قابلیت پیادهسازی دارد. در این دوره راهکارهایی برای تقویت هوش نگرشی سازمانی (فردی و مدیریتی) بیان میگردد.
تغییر نگرش
چگونه میتوان نگرش کسی را تغییر داد؟ برای تغییر نگرش یک شخص باید به مؤلفههای شناختی و هیجانی توجه نمود. چگونه میتوان شخصی را متقاعد نمود که در یک برنامه آموزشی شرکت کند وقتی که فرد بیان میکند: من وقت کافی ندارم یا من خیلی گرفتار هستم.
یک رویکرد، به چالش کشیدن رفتار کسی با ارائه اطلاعات جدید است. به عنوان نمونه به شخص بگویید که طی روز زمان خود را صرف چه اموری میکند؟ این عمل یک رویکرد شناختی است که اطلاعات جدیدی به یک شخص ارائه میگردد. ارائه اطلاعات جدید، یکی از روشهای تغییر نگرش و در نتیجه تغییر در رفتار شخص است.
تحول در نگرش به طور معمول به زمان، تلاش و عزم راسخ نیاز دارد، اما قابل انجام است. مهم اینست که انتظار تغییر سریع در نگرش یک شخص را نداشته باشید. مدیران باید بدانند که تغییر نگرش امری زمانبر است و نباید یک انتظار غیرواقعی برای تغییر سریع داشته باشند. نگرشها در طول زندگی و از طریق فرایند جامعهپذیری شکل میگیرند. فرایند جامعهپذیری یک فرد شامل شکلگیری ارزشها و باورهای وی در طول سالهای کودکی است که نه تنها تحت تأثیر خانواده، دین و فرهنگ میباشد بلکه تحت تأثیر عوامل اقتصادی – اجتماعی قرار دارد. فرایند جامعهپذیری بر نگرش فرد نسبت به کار و رفتار وی تأثیر میگذارد.
اهمیت نگرش کارکنان
نگرش یک حالت ذهنی روانشناختی است. بسته به شرایط و زمان، نگرش فرد تغییر میکند. این تغییر را میتوان به راحتی در رفتار فرد تشخیص داد: نحوه گفتگو، رفتار و واکنش فرد. در بیشتر سازمانها، نگرش کارکنان میتواند احساس وفاداری وی نسبت به سازمان را نشان دهد.
اگر نگرش یک کارمند در محیط کار ضعیف باشد، بااستعدادترین و ماهرترین کارمند ممکن است محکوم به عملکرد بسیار ضعیف گردد. از طرف دیگر، کارکنانی که از نظر فداکاری و مشارکت مثبت هستند، تلاش زیادی میکنند. اگرچه ممکن است این دسته از کارکنان استعداد و مهارت بالاتری نداشته باشند. امروزه سازمانها از اهمیت نگرش آگاه شدهاند. این سازمانها بیش از هر زمان دیگری تلاش خود را صرف ایجاد بهترین نگرش در بین کارکنان خود مینمایند.
نگرش مثبت به شما قدرت میدهد تا به جای اینکه شرایط بر شما تسلط داشته باشد، شما بر شرایط مسلط باشید. جویس میر
عوامل تأثیرگذار بر نگرش کارکنان
اگر یک کارمند خوشحال باشد، عملکردی عالی خواهد داشت؟ این سناریو ایدهآل نیست. بعضی اوقات نگرش افراد باعث حواسپرتی میشود و میتواند روی دیگران تأثیر منفی بگذارد. وظیفه مدیریت یک سازمان اینست که این عوامل را کنترل کند و از بروز نگرشهای منفی در محیط کار جلوگیری نماید. برخی از مؤلفههایی که میتواند نگرش کارکنان را تحت تأثیر قرار دهد عبارتند از: رضایت شغلی؛ تعلقخاطر کارکنان؛ اتصال هیجانی؛ مشکلات و مسائل شخصی.
نگرش و کار
در بیشتر موقعیتها، نگرش خوب منجر به رفتارهای مثبت و نگرش منفی منجر به رفتارهای منفی میشود. کارمندی که به ارزشهای اصلی شرکت باور دارد، در محیط کار احتمالاً رفتاری مثبت از خود نشان میدهد. در سازمانهایی که کارکنان، یکدیگر را دوست دارند و به مدیریت سازمان نیز اعتماد دارند، احتمالاً نگرشهای مثبتی حاکم میباشد. کارکنان با نگرش مثبت، بهرهوری بالاتری دارند و از ترک خدمت و غیبت کمتری در محیط کار برخوردار خواهند بود. با این حال، اگر از کارکنان انتظار میرود که بدون مشوق اضافی، ساعتهای طولانی و به طور منظم کار کنند، نگرش منفی به سرعت ایجاد شده و سازمان را تحت تأثیر قرار میدهد و عملکرد و بهرهوری آن سازمان را دچار مشکل خواهد کرد. پیشگیری بهترین راهحل برای تغییر نگرش کارکنان است. شما میتوانید به جای اینکه منتظر منفی نگری در بین آنها باشید، از روشهای مختلفی برای تغییر نگرش کارکنان استفاده کنید. وقتی مدیریت به نگرانیهای کارکنانش گوش دهد و به آنها پاسخ دهد، فضای منفی بین مدیریت و کارکنان وجود نخواهد داشت. پس با کارکنان ارتباط برقرار کنید و از نظر حرفهای و شخصی به نگرانیهای آنها گوش فرا دهید و به طور جدی روی آنها کار کنید.
استعداد ذاتی در مقابل نگرش
زیگ زیگلار سخنران انگیزشی درخشان و نویسنده آمریکایی بیان میدارد: «نگرش شما تعیینکننده منزلت شما خواهد بود و نه استعداد ذاتی شما». مهارت و استعداد مهم هستند ولی اگر با نگرش بد، عدم نظم و انضباط و بیتوجهی به قوانین همراه باشد، هیچ موفقیتی وجود ندارد.
پرسشی که هنگام تصمیمگیری نهایی جهت استخدام یک فرد میتوان پرسید اینست که یک داوطلب چه چیزی را با خود به سازمان میآورد؟ چگونه شخص موردنظر به ارتقاء فرهنگ سازمان کمک خواهد کرد؟ آیا مهارتهای وی در تناسب با نگرش فرد هستند؟ هر فردی باید درک کند که نگرشش بیشتر از مهارتهایش برای موفقیت در زندگی تأثیرگذار هستند.
نگرش چیست؟ نگرش در بهترین حالت نگاه یک فرد به کار، جامعه و زندگی است. این ذهنیت است که به فرد اجازه میدهد تا در شکستها و موفقیتهای زندگی تعادل برقرار کند. نگرش در نهایت چیزی است که خوشبختی یا عدم خوشبختی فرد را تعیین میکند.
مطمئناً استعداد ذاتی برای موفقیت فرد در زندگی بسیار مهم است. با این وجود موفقیت یا شکست در هر کاری را بیشتر میتوان ناشی از نگرش ذهنی فرد دانست تا قابلیت ذهنی. در واقع نگرش چیز کوچکی است که تفاوت زیادی ایجاد میکند.
رفرنس مطالب:
اهداف دوره آموزشی هوش نگرشی
این دوره آموزشی از طریق بیان مفاهیم دانشی و کاربردی و همچنین ارایه مثالهای ملموس در حوزه زندگی شخصی و کاری قصد دارد تا دستیابی مدیران سطوح عالی، میانی و عملیاتی و همچنین کارکنان را به موارد زیر تسهیل نماید:
- آشنایی با مفهوم نگرش و ادراک؛
- آشنایی با مفهوم ذهنیت ثابت و ذهنیت رشد؛
- آشنایی با مفهوم هوش نگرشی شخصی، هوش نگرشی سازمانی
- آشنایی با راهکارهای تغییر نگرش منفی؛
- آشنایی با راهکارهای حفظ نگرش مثبت؛
- آشنایی با راهکارهای تقویت نگرش مثبت؛
- آشنایی با راهکارهای تقویت هوش نگرشی فردی؛
- آشنایی با راهکارهای تقویت هوش نگرشی مدیریتی؛
- آشنایی با انواع تحریفهای شناختی؛
- آشنایی با انواع سوگیریهای شناختی؛
- آشنایی با انواع انواع مغلطههای منطقی.
منابع محتوایی دوره آموزشی هوش نگرشی
محتوای ارائه شده در دوره مهارت هوش نگرشی بر اساس کتابهای زیر که توسط دکتر جواد فقیهیپور تألیف شده، ساختاربندی گردیده است:
نحوه برگزاری دوره آموزشی هوش نگرشی
- بیان تعاریف و مفاهیم مرتبط با هوش نگرشی؛
- ارایه مثالهای کاربردی، واقعی، عینی و ملموس مرتبط با هوش نگرشی در صنایع مختلف داخلی و خارجی؛
- مشارکت مدیران و بیان نقطه نظرات مخاطبین در حین تدریس؛
- نمایش ویدئوهای آموزشی مرتبط با هوش نگرشی؛
- انجام تمرینات عملی و تیمی مرتبط با هوش نگرشی.
سرفصل دوره آموزشی هوش نگرشی
فصل اول: نگرش و ادراک
- تعریف نگرش
- مؤلفههای نگرش
- تعریف ادراک
فصل دوم: ماهیت هوش نگرشی
- مهارت در مقابل نگرش
- ذهنیت ثابت و ذهنیت رشد
- هوش نگرشی
فصل سوم: راهکارهای تغییر و بهبود نگرش
- هوش نگرشی شخصی (تغییر نگرش منفی / حفظ نگرش مثبت / تقویت نگرش مثبت)
- هوش نگرشی سازمانی (تقویت هوش نگرشی فردی / تقویت هوش نگرشی مدیریتی)
فصل چهارم: تحریفهای شناختی
- خطاهای شناختی
- تحریف شناختی
- انواع تحریفهای شناختی
فصل پنجم: سوگیریهای شناختی
- تعریف سوگیری شناختی (خطای ادراکی / خطای تفسیری / خطای تشخیصی)
- تفاوت سوگیریهای شناختی و مغلطههای منطقی
- هیوریستیک (میانبر ذهنی)
- علائم سوگیریهای شناختی
- دلایل بروز سوگیریهای شناختی
- علل بروز سوگیریهای شناختی
- تأثیرات سوگیریهای شناختی
- نحوه مقابله با سوگیریهای شناختی
- راهکارهای مقابله با سوگیریهای شناختی
- نکاتی برای مقابله با سوگیریهای شناختی
- انواع سوگیریهای شناختی (سوگیریهای شناختی تصمیمگیری / سوگیریهای شناختی ارزیابی شامل ارزیابی عملکرد خود، ارزیابی عملکرد دیگران، ارزیابی کارکرد، ارزیابی محصول، ارزیابی زمان، ارزیابی موقعیتها، ارزیابی رویدادها، ارزیابی پدیدهها / سوگیریهای شناختی ارتباط / سوگیریهای شناختی انتظارات / سوگیریهای شناختی دلایل اقدامات)
فصل ششم: مغلطههای منطقی
- سفسطه و مغلطه
- تعریف مغلطه منطقی
- انواع مغلطههای منطقی
یادآور میشود سرفصلهای پیشنهادی فوق برای 32 ساعت آموزشی (یعنی 4 روز 8 ساعته) تدوین گردیده است و در صورتی که تعداد ساعات آموزشی کاهش یابد، مطالب مهمتر و به صورت فشرده تدریس میگردد.
مدت زمان دوره آموزشی هوش نگرشی
مدت زمان پیشنهادی برای اثربخشی بیشتر این دوره آموزشی بین 1 روز (8 ساعت) تا 4 روز (32 ساعت) میباشد. هر چند با توجه به محدودیتهای سازمانی چه از لحاظ زمان و چه از لحاظ منابع مالی، میتوان این دوره آموزشی را در تعداد ساعات کمتر و به صورت فشردهتری نیز برگزار نمود.
نمونه گواهینامه پایان دوره آموزشی هوش نگرشی
در پایان دوره آموزشی در صورت تمایل گواهینامه پایان دوره به فراگیران اهدا میگردد که نمونهای از آن را در تصویر زیر مشاهده مینمایید.
دورههای آموزشی برگزار شده با محوریت هوش نگرشی
نیازسنجی آموزشی دوره
در راستای اثربخشی بیشتر این دوره آموزشی و جهت هماهنگی بیشتر در خصوص کمیت و کیفیت محتوای دوره آموزشی با توجه به تعداد و سطح فراگیران و همچنین اهداف آموزشی شرکت یا سازمان خود، میتوانید قبل از برگزاری دوره طی یک جلسه تلفنی یا آنلاین با مدرس دوره (دکتر جواد فقیهیپور) تماس داشته باشید تا نیازسنجی دقیقی صورت گرفته و بدین ترتیب اثربخشی آموزشی در سطح بسیار بالاتری تحقق یابد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و هماهنگی با شماره تلفنهای زیر تماس حاصل نموده و یا پیام ارسال نمایید.
09104949253
09104949254
شرکت در دوره آموزشی هوش نگرشی برای چه کسانی مفید است؟
1- افرادی که به دنبال تغییر نگرش منفی خود به نگرشی مثبت در زندگی شخصی و کاریشان هستند.
2- افرادی که به دنبال حفظ و ارتقای نگرش مثبت در زندگی شخصی و کاری خود هستند.
3- افرادی که میخواهند در زندگی شخصی و کاری خود دچار تحریفهای شناختی نشوند.
4- افرادی که میخواهند از سوگیریهای شناختی در تصمیمات خود اجتناب نمایند.
5- افرادی که میخواهند از سوگیریهای شناختی در ارتباطات خود اجتناب نمایند.
6- افرادی که میخواهند دچار مغلطهها و سفسطهها در زندگی شخصی و کاری خود نشوند.
7- افرادی که میخواهند بر مشکلات و مسائل زندگی شخصی و کاری خود با استفاده از قدرت نگرش فائق آیند.
8- افرادی که میخواهند دچار درماندگی آموخته شده در زندگی شخصی و کاری خود نشوند.
9- افرادی که میخواهند در مقابل مشکلات و مسائل زندگی شخصی و کاری خود تسلیم نشوند.
10- افرادی که میخواهند در هر شرایطی احساس خوشبختی نمایند.
مقالات مرتبط با محوریت هوش نگرشی
هنوز بررسیای ثبت نشده است.